responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 4  صفحه : 244

چند برابر وزن خود را حمل كند، و چنان كه از داستان سليمان پيامبر با مورچه استفاده مى‌شود، وى مى‌تواند از دور با بقيّه موران ارتباط برقرار سازد: «قالَتْ نَمْلَةٌ: يا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساكِنَكُمْ لا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ فَتَبَسَّمَ ضاحِكاً مِنْ قَوْلِها ...» [1] گر چه اين گفته مورچه را حمل بر حقيقت نكرده‌اند، اما معناى مجازى آن كه بقيه را آگاه كرده و از هيبت سليمان و لشكريانش آنان را بر حذر داشته، امرى معتبر است، از داستانهاى عجيب ديگر آن است كه شخصى مشغول ساختن آلات اصطرلاب بود، حلقه‌اى را از ميان كوره آتش در آورد و روى زمين انداخت تا سرد شود بر حسب اتفاق بر روى مورچه‌اى كه بر روى زمين بود قرار گرفت و هر چه حيوان تلاش كرد كه خود را نجات دهد حرارت مانع او مى‌شد، به هر سو مى‌گريخت تا سرانجام نقطه‌اى را گرفت و همان جا ماند تا جانش گرفته شد ولى پس از كاوش و تحقيق معلوم شد كه او نقطه‌اى از ميان دايره را انتخاب كرده است كه محل دقيق مركز آن بوده و جاى قرار گرفتن پايه مركزى پرگار مى‌باشد، و اين كار حكايت از دقّت احساس وى مى‌كند زيرا آن جا، دورترين نقطه از خط آتشين محيط دايره است و حرارت آن كمتر حس مى‌شود و از كارهاى حيرت‌آور اين حيوان آن است كه هرگز متعرض جانورانى از قبيل سرگين غلتان و ملخ و سوسك سياه نمى‌شود مگر در صورتى كه اينها از كار افتاده يا زخمى و يا دست و يا پايشان قطع شده باشد كه در اين موقع آنها را مورد حمله قرار داده و از پا درمى‌آورد و حتى اگر مارى هر چند از افعيهاى مصرى باشد كه ضربت خورده يا مجروح باشد از حمله او در امان نيست و به آن حمله مى‌برد تا وى را بخورد


[1] سوره نمل (27) قسمتى از آيه‌هاى (17 و 18) يعنى: مورچه‌اى به ديگران گفت: اى مورچگان، به خانه‌هاى خود برويد كه سليمان و لشكريانش ناآگاهانه شما را پايمال نكنند، پس حضرت سليمان از گفته او خنده‌اش گرفت ...

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 4  صفحه : 244
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست