احتمال پوسيدگى و كرم افتادگى در آن مىرود،
با خود بيرون مىآورد و پهن مىكند تا خشك شده و از فاسد شدن مصون ماند و اغلب
اوقات اين كار را در شب انجام مىدهد كه كسى متوجه نشود و شبهاى مهتابى را انتخاب
مىكند، زيرا كه در شب مهتابى بهتر مىبيند و اگر جايش نمناك باشد از ترس سبز شدن
دانهها، موضع جوانه زدن آنها را با نيش خود سوراخ و گاهى به دو نيمه مساوى تقسيم
مىكند، امّا اگر دانه گشنيز باشد كه بر خلاف بقيّه حبوبات دو نيمه آن هم سبز
مىشود، آن را چهار بخش مىكند و از اين امور نتيجه مىگيريم كه اين حيوان در
زيركى و هوشمندى بر ساير حيوانات برترى دارد، و نيز (جاحظ) مىگويد: يكى از
آشنايان من، لانه مورى را حفّارى مىكرد و ديد كه هر نوع از دانهها را از ديگران
جدا، مرتب و منظم ساخته، و مىگويد مشاهده كرديم كه هر دانه از آنها را روى ديگرى
چيده و لابلايشان را به وسيله برگهاى كاه و غير آن پر كرده است، و پس از تمام اين
ويژگيها با جثّهاى چنين ريز و وزنى با اين سبكى و نيروى شامّه به اين ظرافت و قوه
بويايى وى نيز بر آنچه در ساير حيوانات يافت مىشود برترى دارد، از باب مثال اگر
ملخ مرده يا پارهاى از آن در جايى از روى زمين بيفتد كه بكلّى مورچه در آن جا
سابقهاى نداشته است، طولى نمىكشد كه مورچهاى دوان دوان از راههاى بسيار دور
مىآيد خود را به آن مىرساند و آن را با خود مىبرد و اگر از حمل آن عاجز باشد
فورا به لانه برمىگردد و هنوز انسان فكرش را نكرده، مشاهده مىكند كه مىآيد در
حالى كه پشت سرش خطّى سياه و طولانى از صف مورچگان به منظور حمل بار مورد نظر
تشكيل يافت و اين مايه شگفتى است كه حسّ بويايى وى حتى از حس كردن انسان گرسنه بوى
غذا را قويتر و نيرومندتر است، مطلب ديگر همّت بلند و جرأت او بر حمل و نقل اجسامى
كه صد برابر وزن خود يا بيشتر از آن مىباشد و در ميان حيوانها هيچ موجودى يافت
نمىشود كه مانند مورچه