مىبرد تشبيه به ريختن آب كرده و فعل صبّت
براى آن استعاره آورده است.
اگر سؤال شود: با آن كه تمام حيوانات در روى زمين براى طلب روزى به
دويدن مشغولند، چرا حضرت تنها كار مورچه را مورد تحيّر و سزاوار تفكّر دانسته است؟
در پاسخ مىگوييم: فقط دويدن وى نيست بلكه آنچه جالب توجه است هيأتى است كه از
مجموعه كارهاى اين جانور، به تصور انسان درمىآيد، از قبيل: كوچكى جسم و دست و
پاهاى آن چنان متحرك و با همه اين ظرافت داراى حواس چشم و گوش و بقيه اعضاى ظاهرى
و دستگاه گوارشى مىباشد و با توجّه به مسافتى كه مىپيمايد و با راهيابى سريع و
صحيح بر آذوقه خود دست مىيابد و سپس آن را به لانه خود مىبرد، و جز اينها، وقتى
كه آدمى به اين مجموعه مىنگرد جاى تعجّب و حيرت است كه بايد بيانديشد و بر عظمت
آفرينش و حكمت و تدبير آفريننده اعتراف و اذعان كند.
(40565- 40558)
تجمع فى حرّها لبردها،
يعنى در تابستان آذوقه زمستان خود را فراهم مىكند.
و فى ورودها لصدرها:
در هنگام حضور قدرت و توانايى جنب و جوش و حركت، خوراك خود را براى
روزهاى عجز و ناتوانيش آماده مىكند زيرا در زمستان بر اثر سرما از كار و حركت
مىافتد و مجبور است در تنگناهاى زمين و جاهاى گرم خود را پنهان كند.
از جمله داستانهاى شگفتى كه دانشمندان از كارهاى حيرتآور مورچه نقل
كردهاند حكايتى است كه ابو عثمان، عمرو بن بحر جاحظ در كتاب الحيوان با عباراتى
فصيح ذكر كرده و مىگويد: مورچه در هنگام فرصت هرگز احتياط را از دست نمىدهد و
اوقات خود را ضايع نمىكند، در تابستان آذوقه زمستانش را فراهم مىكند، به دليل
قدرت تشخيص و عاقبت انديشى كه در وى وجود دارد، دانههايى را كه براى فصل زمستان
در زير زمين ذخيره كرده و