(49558- 49554) 1- اين كه خدا خونها را از
ريختن نگهدارى فرمايد، زيرا اولين چيزى كه در جنگ معمول است و خوف آن مىرود
خونريزى است.
(49564- 49559) 2- علت حفظ خون كه اصلاح ذات البين است، درخواست شده،
يعنى خدايا! ميان ما و ايشان را از حالاتى كه مايه اختلاف است، حفظ فرما و به جاى
آن الفت و همبستگى قرار ده.
شارح در شرح ذات البين چنين مىگويد: به علت اين كه احوال اجتماعى
همراه با طرفين است لذا بر آنها ذات البين اطلاق شده (يعنى آن چه در ميان است).
چنان كه وقتى گفته مىشود: اسقنى ذا إنائك، يعنى بنوشان به من آن چه
از آشاميدنى كه در ظرف خوددارى، به علت اين است كه آشاميدن همراه ظرف مىباشد.
معناى ديگر براى ذات البين: اين است كه ذات به معناى حقيقت و ماهيت
شيئى باشد، و بين از بينونيت و به معناى افتراق و جدايى باشد و كلمه ذات البين
يعنى حقيقت اختلاف و معناى عبارت: (اصلح ذات ...) اين است: خدايا! حقيقت تفرقه
ميان ما و ايشان را اصلاح فرما و آن را به الفت و همبستگى تبديل كن.
(49582- 49565) 3- سپس عاملى كه ريشه اختلاف و تفرقه را از بن بر
مىكند و مايه اصلاح جامعه مىشود كه همان هدايت و برگشتن از ضلالت است از خدا
خواسته، تا با شناخت كسى كه حقش ناشناخته مانده، از بىخبرى نجات يافته و از عداوت
و دشمنى برگردد [1]. غباوت (غفلت و بىخبرى) طرف تفريط از
[1] متن سخن امام (ع) بر طبق نسخه حاضر و مشهور: عن الغىّ و
العدوان بوده است، ولى در شرح، به غباوه و عدوان تعبير و تفسير شده و فرق ميان دو
كلمه اخير چنين بيان شده است.
الف- وقتى كه نقيصه فكرى فاصله زيادى با حكمت داشته باشد، آن را
غباوه گويند، يعنى سفاهت و كودنى كه جزء رذايل اخلاقى و خويهاى پست است، در مقابل
حكمت كه به معناى كمال دانش و تدبير و از فضايل اخلاقى است.
ب- امّا موقعى كه در اجراى عدالت و گرفتن حقّ، افراط و زيادهروى
شود، دشمنى و عداوت به وجود مىآيد كه از خويهاى پست اخلاقى است بر خلاف عدل كه از
فضايل است. (مترجم)