responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 4  صفحه : 229

(40375- 40372) 16- انديشه‌ها او را دريابند، ولى نه با حواسّ ظاهر، يعنى ذهنها به اندازه توان خود به سبب صفات سلبى و نسبى وى را مى‌شناسند، و اين كه امام مى‌فرمايد: لا بمشاعره، مقصود آن است كه اين تصور، نه از طريق حواس ظاهر است و نه تصورى است شبيه به آنچه از آن طريق و به وسيله آنها به دست مى‌آيد، بلكه بر وجهى شايسته‌تر و با عقل صرف، دور از علايق مادّى و توابع آن، از قبيل: وضع، مكان، مقدار و ... درك مى‌شود.

(40381- 40376) 17- ديدگان گواه بر هستى وى هستند، نه بر حضورش، اين صفت اشاره به آن است كه چشمها عقول را وادار مى‌كنند تا از روى آثار قدرت و لطيفه‌هاى صفت و خلاصه آنچه كه با آنها درك مى‌شود به وجود حق تعالى گواهى دهند و چون اين گواهى امرى است بسيار روشن، چنان است كه گويا خداوند در ميان همه ديدنيها مشهود است هر چند كه چشم، او را به حضور نمى‌آورد و با ذات وى تماسّ نمى‌گيرد، و احتمال ديگر در معناى عبارت امام (ع) آن است كه وجود ديدنيها و زيباييهاى آن، شاهد بر وجود صانع سبحانه و تعالى مى‌باشد، نه بر حضور حسى او.

(40385- 40382) 18- حق تعالى در وهم و خيال نگنجد، خداوند به دليل اين كه مجرّد از ماده است عقل بر او احاطه ندارد، چه رسد به نيروى واهمه، زيرا اين قوه به معانى جزئيّه‌اى تعلق مى‌گيرد كه از محسوسها و امور مادّى به دست مى‌آيند.

طرز استدلال و شكل قياسى كه در اين جا تشكيل مى‌شود چنين است: هيچ واجب الوجودى با نيرويى كه اشياى مادى و داراى وضع را درك مى‌كند، ادراك نمى‌شود، و هر چه با، وهم درك شود تعلق به امر مادّيى دارد كه داراى وضع است، و نتيجه اين مقدمات اين است: هيچ واجب الوجودى به وسيله و هم بكلّى درك نمى‌شود، تا چه رسد به احاطه اين نيرو بر او، كه حقيقت وى را درك كند، اين مطلبى است كه بارها در مباحث قبل ذكر شده است.

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 4  صفحه : 229
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست