جامعه رساند، در حالى كه حق را از باطل جدا
ساخت، و مردم را به راههاى روشن راهنمايى كرد، و پرچمهاى هدايت و نشانههاى
روشنايى بخش را بر پا داشت، و ريسمانهاى اسلام را محكم و دستگيرههاى ايمان و يقين
را، استوار كرد.»
[شرح]
(40291- 40266) امام (ع) در اين خطبه نخست خداى را ستوده و سپس ذات
اقدس وى را از چند امر، منزّه و دور دانسته است:
1- خداوند به حواس ظاهر در نمىآيد، حضرت از حواس به عنوان شواهد
تعبير فرموده است زيرا آنها مدركات خود را مشاهده مىكنند و با آن تماس مىگيرند،
و پيش از اين بارها ثابت شده است كه خداوند از درك شدن به حواس پاك و منزه است.
(40295- 40292) 2- مكانها او را در بر نمىگيرد و بر او احاطه
نمىيابد و اين از بديهيات است كه خداوند جا و مكان ندارد.
(40299- 40296) 3- چشمها او را نمىبينند، ذكر اين صفت پس از نفى درك
شواهد كه عموميت دارد، به اين دليل است كه ممكن است برخى تصور كنند كه گر چه
خداوند را بقيّه حواس نتوانند درك كنند ولى چشمها مىتوانند او را ببينند، چنان كه
تعدادى از مردم اين عقيده را دارند و مىگويند: نفى ديده شدن از ذات حق تعالى
گمراهى بلكه كفر است (پاك و منزه است ذات بارى از آنچه اين ستمكاران و اهل باطل
مىگويند.)
(40303- 40300) 4- با پردههاى مادى و حجابهاى جسمانى ذات اقدس حق
تعالى پوشيده نمىشود زيرا چنين پوششى خاصّ اجسام است و حق تعالى از جسم بودن پاك
و مبرّاست.
(40313- 40304) 5- حادث و پديده نيست، و دليل بر آن، حادث بودن
آفريدههايش