مىفرمايد وقتى كه خداوند سبحان خواست آدم
را بيافريند امر فرمود كه از هر جا از زمين قطعهاى برداشته شود، از اين رو بنى
آدم بر حسب مقدار مادّهاى كه از آن آفريده شدهاند به حالات و كيفيات مختلف سرخ و
سفيد، نرم و درشت و مطبوع و نامطبوع در آمدند، بنا بر اين سخن رسول خدا: قبضة من
كل ارض، اشاره به عناصرى است كه در زمين وجود دارد، و اختلاف به سرخى و سفيدى
اشاره به اخلاقيات آنان و اختلاف به نرمى و درشتى و مطبوع و نامطبوع، اشاره به
مختلف بودن خواصّ و استعدادهايى است كه در راستاى خلقت پيش از پيدايش مزاج در
موجودات مادّى وجود دارد، بنا بر اين معناى اين كلام امام:
فهم على حسب قرب ارضهم يتقاربون، آن است كه هر اندازه مادّه اصلى
وجودى انسانها در استعدادهايشان با همديگر تشابه و نزديكى داشتهاند، در چهرههاى
ظاهرى و ويژگيهاى اخلاقى نيز هماهنگ و متشابه مىباشند و به هر مقدار كه اين تشابه
وجود نداشته باشد با هم تضاد و اختلاف خواهند داشت و اين تفسير و توجيه در سخن
امام و نيز كلام پيامبر امرى است لازم، زيرا اگر كه فقط به ظاهر آن اكتفا شود
اقتضا خواهد كرد كه ماده اصلى آفرينش آدمى تنها خاك باشد با اين كه مىدانيم منظور
عموم عناصرى است كه در زمين يافت مىشود و اين كه در سخن حضرت امير (ع) تنها خاك و
گل نام برده شده از باب اكثر و اغلب است نه تعيين و تخصيص.
(54732- 54699)
فتأمّ الرّواء ...،
امام (ع) از اين عبارت تا آخر خطبه صفات گوناگون انسانها را بطور تفصيل
بيان فرموده است كه مجموعا شامل هفت صفت و هر كدام از آنها مركب از دو ويژگى
مىباشد، و در ابتدا پنج قسم را كه خصوصيت ظاهرى با ويژگى معنوى و يا- چنان كه در
بعضى از آنهاست- دو ويژگى اخلاقى آن با هم اختلاف دارد، ذكر كرده و در آخر به دو
صفت پرداخته است كه در هر كدام از آنها دو جهت: ظاهر و باطنش با هم متناسب و موافق
مىباشد: