بوده و به دليل تخفيف يكى از دو حرف تاء از
آن حذف شده است امّا در معناى اين جمله شارح دو احتمال ذكر كرده است:
الف- احتمال اوّل اين كه عادت و خوى مردم زاهد آن است كه با اهل آخرت
و آنان كه پيوسته براى آن عالم كار مىكنند همنشينى مىكنند، نه با مردمى كه اهل
دنيايند و از آخرت غافلند.
ب- احتمال ديگر اين كه منظور از اهل آخرت همه مردم باشد زيرا همه
مردم اهل آخرتند و آن جا دار قرار است چنان كه خداوند مىفرمايد: «يا قَوْمِ إِنَّما هذِهِ الْحَياةُ[1].» و نتيجه اين احتمال آن است كه ايشان فقط با بدنهاى ظاهرىشان با
بقيه مردم معاشرت دارند ولى دلهايشان در عوالم آخرت و سراى ديگر سير مىكند و
پيوسته در انديشه آن جهان مىباشند.
(54422- 54409)
يروْن ... الى آخره،
آخرين قسمت از سخنان امام (ع) اشاره به فرق و امتيازى است كه ميان
دنيا دوستان و زاهدان وجود دارد، چون اهل دنيا توجه به آن ندارند كه پس از فناى
اين تن و جسم ظاهرى كمال ديگرى هم مىباشد، و به اين دليل از بدبختيها و
خوشبختيهاى عالم آخرت غافلند و از اين رو بزرگترين مورد علاقه آنها باقى ماندن جسم
ظاهرى و پرداختن به آن و بالاترين ناراحتى آنان كمبودهاى مادّى و از بين رفتن بدن
ايشان با مرگ مىباشد، اما اهل تقوا و زاهدان گذشته از آنچه كه دنيا دوستان
مىبينند و بر آن تأسف مىخورند، ديدى بالاتر از آن دارند، يعنى از بين رفتن حيات
قلبى و فرا رسيدن مرگ معنوى را كه فقدان علم و حكمت است به درجاتى كه از مرگ
جسمانى بدتر و تأسف بارتر مىبينند، و اين كه امام (ع) در متن خطبه فرموده است: مرگ
دلهاى زندگانشان و نفرمود: مرگ دلهايشان قرينه آن است كه منظور، مرگ معنوى است كه
با از دست دادن نور حكمت و ايمان تحقّق مىيابد، نه مرگ ظاهرى كه با خروج روح
[1] سوره غافر (40)، قسمتى از آيه (38)، يعنى: به يقين كه آخرت
سراى ثبات و جاويد است.