(53674- 53672) 2- دومين پىآمد فقر و تنگدستى، آن است كه آدمى مجبور
مىشود، دست نياز به سوى مردمى دراز كند كه به هيچ وجه شايستگى آن را ندارند، زيرا
سراسر وجود آنان نياز و احتياج است، و چون لازمه اين كار تواضع و فروتنى در نزد
غير خداست و انسان را از توجه و رو آوردن به معبود حقيقى باز مىدارد، نوعى پستى و
بدبختى است كه بايد از آن به خداوند پناه برد، و در همين زمينه امام چهارم على بن
الحسين (ع) در دعاها و مناجاتهاى خود در پيشگاه پروردگار عرض مىكند: تويى كه خود
را به بىنيازى از آفريدگانت ستودهاى و شايستهاى كه از آنان بىنياز باشى، و تو
آنان را به فقر و احتياج، نسبت دادهاى و به حق، آنان نيازمند به تو هستند، پس كسى
كه بخواهد دوستيش را با تو محكم كند و به واسطه وجود تو فقر و نياز را از خود دور
سازد حاجت خويش را به سوى اهلش برده و براى برآوردن آن از راه صحيح وارد شده است،
اما كسى كه نزد آفريدگان اظهار تنگدستى كند و از آنان طلب حاجت كند و غير تو را
سبب رفع نياز خود بداند، به نوميدى گراييده و سزاوار نرسيدن به احسان و نيكى تو
شده است [1]. و اين كه امام زين العابدين (ع) فرد
اخير در دعاى خود را سزاوار نرسيدن به احسان از ناحيه خداوند دانسته است به آن
دليل است كه بر اثر حاجت خواستن از غير خدا و توجه به ديگران قابليت و شايستگى
شمول پرتو رحمت و احسان ولى نعمت حقيقى را از دست داده است.
طالبى رزقك، منظور از اين جمله در خطبه امام (ع) آن است كه ديگر كسان
غير از تو لياقت آن را ندارند كه چيزى از آنان خواسته شود.
(53678- 53675) 3- سومين پىآمد احتياج و فقدان اعتبار، حاجت خواستن
و طلب ترحم