كردن و زدودن تمام ماسواى دوست، از لوح دل،
به وسيله ذكر، همچنان كه لكّهها و زنگارهاى روى آينه را با صيقل مىزدايند، و آن
را جلا مىدهند.
امام (ع) در الفاظ چهارگانه زير مجاز به كار برده و سبب را به جاى
مسبب ذكر فرموده است:
1- سمع براى توجّه كامل قوّه شنوايى به آنچه از جانب خداوند مىآيد
كه شنيدنى است، مانند اوامر و نواهى و بقيه دستورها.
2- وقره به جاى إعراض و توجه نكردن به آن دستورها.
3- لفظ: بصر در مورد ادراك حقايق و چيزهايى كه شايسته درك و فهميدن
است.
4- كلمه عشوه را نيز به عنوان مجاز از درك نكردن و تعمق نداشتن در
حقايق و واقعيّتها آورده است. مقصود از انقياد، تسليم دلها در برابر حق و سير و
سلوك در آن راه است، پس از آن كه منحرف بوده و با آن عداوت و دشمنى داشتهاند.
(52718- 52696)
و ما برح ... عقولهم،
اين فرمايش امام (ع) اشاره است به آن كه در هيچ زمانى از مدتهاى
طولانى گذشته كه اكثريت مردم دوره فترت را مىگذراندند و انديشههاى وحى و
دستورهاى پيامبران الهى دستخوش فراموشى جامعه شده بود، عالم وجود از بندگان خاصّ
خدا و اولياى او خالى نبوده است، آن بندگانى كه حقّ تعالى خود را به آنها شناسانده
و بر افكار و انديشههاى آنان تصويرهاى حق را نقش كرده و اسرار هدايت را بر ايشان
مكشوف فرموده است.
حضرت از اين الهامها و مكاشفهها، به سخن گفتن خداوند و راز گويى با
آنها تعبير فرموده است.
(52727- 52719)
فاستصبحوا ... و الافئده،
يعنى از چراغ روشنگر بيدارى كسب نور كردند. مقصود از بيدارى دلها،
زيركى و آمادگى آن براى كمالهايى است كه