داروهاى طبيعى را كه مخلوط و مصرف كند،
علاوه بر آن كه اعتدالى به وجود او نمىدهد خود مادّه بيمارى و مايه طول مرض او
مىشود، چنان كه در عبارت پيشين يادآورى شد، گر چه داروها خود مادّه و مايه امراض
نمىشود امّا چون هر چه آن را مصرف مىكند، بر عكس، بيماريهايش شدّت مىيابد، مثل
آن است كه داروها خود ماده و مايه بيمارى هستند، اين سخن بر طبق متعارف عامه مردم
صادر شده است كه معمولا در اين چنين موارد مىگويند: دارو فلانى را مريض كرد و
امثال اين.
(52558- 52542)
حتى فتر معلله،
در اين جمله امام (ع) غايت و نتيجه نهايى حالات شخص محتضر را بيان
فرموده است، و مراد از كلمه معلّله طبيب اوست، و لال بودن اهل و خانواده او در
جواب سائل، اشاره به ساكت بودن آنان در پاسخ كسى است كه احوال او را از آنها جويا
مىشود، و لال بودن آنها را به جاى سكوتشان استعاره آورده است، كه مانند اشخاص،
زبان از كار افتاده و لال در پاسخ، سكوت اختيار مىكنند، زيرا از يك طرف، به دليل
اين كه سالم نيست، نمىتوانند خبر از تندرستى او بدهند، و از طرف ديگر دلشان راضى
نمىشود كه شدّت بد حالى او را آشكار كنند.
(52584- 52559)
و تنازعوا ... من قبله،
منظور، آن گفتگوهايى است كه بطور معمول، خانواده بيمارى كه در دم مرگ
است، در باره حالت و پريدگى رنگ چهره او و ديگر خصوصياتش دارند.
(52587- 52585)
فبينا هو كذلك،
مراد حالتى است كه بطور عادت براى آدمى در هنگام آغاز مرگ پيدا
مىشود.
(52648- 52633)
ان للموت ...،
اين جمله تا آخر خطبه اشاره به فشارها و سختيهاى حال رفتن از اين
جهان و جان كندن است چنان كه مىفرمايد، بسيار دردناكتر از آن است كه به وصف در
آيد و بتواند انسان حقيقت آن را شرح دهد، بلكه تنها با