ايستادگى و معلّق
بودنش مربوط به قدرت صانع و ايجاد كنندهاش مىباشد.
ويژگى ديگر
اين كه قبّه آسمان به روشنايى ستارگان كه زيباترين و كاملترين است مزيّن شده است.
اگر صورت ستارگان در فلك وجود نداشت سطح تاريك و بدون نورى باقى مىماند. چون
خداوند تعالى اين ستارگان درخشان را بر سطح آسمان آفريد آسمان با نور و ضوء
ستارگان درخشان شد. چنان كه ابن عبّاس در معناى: بزينة الكواكب گفته است منظور
روشنايى كواكب است. در حقيقت هر وقت ستارگان فروزان و نورانى را در سطح فلك ببينى
و دقّت كنى مانند جواهراتى هستند كه بر سطحى از زمرّد نشانده شدهاند، آن طور كه
حكمت الهى اقتضا مىكند، يا شبيه چيزى است كه شاعر گفته است:
از جمله
ويژگيهاى آسمان اين است كه خداوند متعال از جمله ستارگان دو ستاره ديگر كه
بزرگترين و درخشانترين و كاملترين نور را دارند آفريده است.
با وجود دارا
بودن تمام زيبايى و حسن يكى را روشنايى روز و ديگرى را روشنايى شب قرار داده است.
و سقف آسمان را ساكن نساخته بلكه آن را متحرّك قرار داده است تا اثر صنع خدا
آشكارتر و خلقت حكيمانه او بديعتر جلوه كند، به علاوه سقف آسمان را يك طبقه قرار
نداده است بلكه طبقات بيشترى خلق كرده و در هر طبقهاى گروهى از سپاهيان خود و
خواصّ فرشتگان را اسكان داده است و ميان فرشتگان طبقه بالا و پايين حجاب عزّت و
پردههاى قدرت را افكنده است. ساكنان طبقه پايين مجاز نيستند كه به طبقه بالا
بنگرند چه رسد به اين كه شبيه مالك و خالقشان باشند، خداوند برتر است از آنچه كه
ستمگران در باره او مىگويند.
[1]
گويا جرم ستارگان درخشان درهايى هستند كه بر بساط كبود رنگى افشانده شدهاند.