علم اصول فقه ثابت
شده است كه اختصاص دادن چيزى به حكمى دلالت نمىكند بر اين كه حكم غير آن چيز بر
خلاف آن حكم باشد. بنا بر اين سلب و نفى استوانه قابل رؤيت براى آسمانها لازمهاش
اثبات استوانه نامرئى براى آنها نيست.
سوّم- كلمه
ثواقب در اصل استعاره است براى شهابهاى جسمانى كه جسم ديگرى را سوراخ كرده و در آن
نفوذ مىكنند. وجه مشابهتى كه به خاطر آن شهاب را ثاقب ناميدهاند اين است كه با
روشنايى خود هوا را سوراخ مىكند همان طور كه جسمى جسم ديگر را سوراخ مىكند. و به
دليل همين كثرت استعمال معناى ثاقب براى شهاب حقيقت و يا نزديك به حقيقت شده است.
چهارم- در
كلام امام (ع): سراجا مستطيرا، براى خورشيد استعاره آورده شده است. وجه مشابهت اين
است كه چراغ نيرومندى كه داراى نور گستردهاى است اقتضاى وجوديش اين است كه اطراف
خود را روشن كند و در همه جاى خانه پرتو افكند و در تاريكى راهنما شود، خورشيد نيز
عالم را روشن مىكند و به وسيله نور آن همگان هدايت مىشوند.
پنجم- رقيم
در اصل استعاره است براى فلك به لحاظ تشبيه فلك به لوحى كه بر آن خطوطى ترسيم
مىشود و سپس استعمال اين لفظ در فلك چنان فراوان شده كه رقيم اسمى از اسمهاى فلك
شده است.
بحث سوّم-
لازمه استعارههاى ياد شده فوق ملاحظه امور ديگرى نيز هست،
و آن تشبيه
تمام عالم به يك خانه است، بنا بر اين آسمان مانند گنبدى سبزگون است كه بر روى
زمين نصب نشده است و برايش سقف محكم و استوارى قرار داده شده كه شيطانهاى سركش به
آن دست نيابند. چنان كه ايوانهاى خانهها خانه را از پرتاب تير و خراب شدن از
ناحيه دزدها حفظ مىكند. جهت ديگر اين كه آسمان با نهايت ارتفاع و بلندى كه دارد
بر روى استوانهها برافراشته نشده و با طنابهاى محكمى منظم نگرديده است. بلكه