responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 1  صفحه : 139

بحث چهارم- تقديم و تأخير در خبر مثبت و منفى‌

تقديم و تأخير در خبر مثبت و منفى، مانند تقديم و تأخير در استفهام است. مثلا اگر اسم را مقدم دارى و بگويى: زيد قد فعل، «محققا زيد انجام داده است»، مقتضاى اين گونه كلام به دليل تقدّم اسم نظر خاص داشتن به فاعل است. نظر داشتن به فاعل به دو گونه ممكن است يا براى تخصيص فعل به فاعل اسم در ابتدا ذكر مى‌شود مانند:

انا كتبت، «من شخصا نوشتم»، كه مقصود اختصاص نوشتن به گوينده است، نه غير او. و يا به خاطر اين است كه مقدّم داشتن اسم تأكيد بيشترى براى اثبات فعل به فاعل دارد. (در اين جا تأكيد منظور است نه حصر) مانند قول عرب: فلان يعطى الجزيل، «فلانى نيكو مى‌بخشد». در اين مثال مقصود حصر نيست منظور اين است كه شنونده بداند بخشش نيكو طبيعت بخشنده است و چون اسمى را كه در باره‌اش خبر مى‌دهى ذكر كنى و اسم خالى از عوامل نمى‌باشد مگر اين كه نسبت دادن غير به اسم قصد شود. توضيح اين كه هر گاه اسمى را كه در باره آن خبر مى‌دهيم سابقه ذهنى نسبت به آن داشته باشيم آمادگى ما براى شنيدن خبرى از او بيشتر مى‌شود، چنان كه اگر فقط مبتدا را ذكر كرده و بگويى «عبد اللَّه» و قصد اين باشد كه از او سخنى به ميان آورى، شوق و علاقه‌اى به شناختن آن پديد مى‌آيد و هنگامى كه خبر آن را ذكر كنى ذهن آمادگى بيشترى را براى پذيرش آن دارد. مانند پذيرفتن معشوق به وسيله عاشق.

سخن را به اين ترتيب آوردن (يعنى آوردن اسم در آغاز و خبر در انجام)، در تحقيق و نفى شبهه رساتر است. هر گاه فعل را در آغاز جمله بياورى مقتضاى كلام توجّه خاصّى به بيان فعل است مانند سخن حق تعالى: «وَ قَضى‌ رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ»، [1] مقصود در اينجا بيان حكم و نسبت آن به خداوند تعالى‌


[1] سوره اسراء (17): آيه (23): و خداى تو حكم فرمود كه جز او هيچ كس را نپرستيد.

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 1  صفحه : 139
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست