قول سيبويه شبيه چيستان و بيرون از قواعد زبان عرب است [1].
بحث سوّم- ترشيح و تجريد
استعاره ترشيح
استعاره اين است كه جانب مستعار رعايت شود و آنچه كه لازمه مستعار و مقتضاى آن است بدان ضميمه شود مانند قول كثير شاعر:
«مرا با تيرى كه چوب آن سرمهكش بود هدف قراردادى بدين دليل بر من ضررى وارد نشد». در اين مثال تير انداختن را براى نگاه كردن استعاره آورده است.
مقتضاى هدف قرار دادن تير انداختن است كه لفظ تير را به كار برده است. و نيز مانند سروده امرء القيس
فقلت له لما تمطى بصلبه
اردف اعجاز اوناء بكلكل [2]
در اين مثال شتر را استعاره آورده است براى شب و آنچه لازمه برخاستن شتر از قبيل دراز كردن گردن و بلند كردن سرين بوده بر آن افزوده است.
در دو مثال فوق استعاره به صورت ترشيح به كار رفته است [3].
استعاره تجريدى
استعاره تجريدى آن است كه جانب مستعار له رعايت شود مانند قول خداوند تعالى: «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كانَتْ» [4].
و مانند سروده زهير:
لدىّ اسد شاكى السلاح مقذّف [5]
[2] هنگامى كه شب مانند شتر پشت و گردن و سرين خود را به حركت در آورد گفتم آيا صبح نمىشوى.
[3] استعاره ترشيحى آن است كه براى مستعار با الفاظى كه متناسب مستعار است آن را زينت دهيم.
[4] سوره نحل (16): آيه (112): خداوند بر آنها لباس گرسنگى و ترس را چشاند.
[5] در نزد من مردى است به شجاعت شير در حالى كه سلاح جنگ او آزموده و خود تجربه جنگى دارد.