نام کتاب : ترجمه مصباح الانس ابن فناري (شرح مفتاح الغيب صدرالدين قونوى) نویسنده : خواجوي، محمد جلد : 1 صفحه : 760
326/ 5 و از آن جهت گفتم «گويا مراد از آن
نهايت اين مراتب باشد» كه بر صورت (حق) بودن انسان موقوف بر از بين رفتن ميلهاى
طبيعى و حيوانى است؛ يعنى عدم جذب شدن بدانها- مطلقا- و ترك تعشقات و ميل
ورزيدنها- مطلقا- و ترك تعملات به كلى؛ مگر به حسب شرع و يا طبع، و اين نيز از
حيثى است كه در آنها انتساب به حق را مراعات مىكند نه بخلق را از جانب خودش و يا
غير خودش، پس حالش اينگونه است كه گويى پيوسته و در هر لحظه با تمام وجود اين سخن
را مىشنود كه:
زيبايى
مرا از زمانى كه نطفه بودى و آفريدمت بينديش
و
صورت بخشى مرا وقتى كه در شكم مادر بودى فراموش مكن
كار
را به من واگذار و بدان كه من
احكامم
را جارى كرده و هر كارى بخواهم انجام مىدهم
327/ 5 و هر لحظه به ناطقه كم و زياد آن را
جواب مىدهد كه:
عشق
من به او واجبم است خواه لطف كند و يا جفا كند
و
آبشخور او شيرين است خواه صاف باشد و يا تيره
تمام
كارهايم را به محبوبم واگذاردم
اگر
خواست زندهام مىكند و اگر خواست نابود مىكند
پايان سخن و سخن پايانى
328/ 5 گوييم: پايان سخن اختصاص به كشف و روشن كردن پنهانىهاى خواص
انسان كاملى دارد كه بدان سخن پايان مىپذيرد، چون او آخرين مظاهر و تمامتر و
جمعترين آنها نسبت به كمالات وجودى و فراگيرترين آنها مىباشد، و به واسطه تعريف
علامات و نشانههاى او دروغ پردازى مدعيان بيهوده پرداز و تابناكى حال كاملان
مكمّل روشن و آشكار مىگردد.
329/ 5 اما نخست اى مشتاق طالب بدان؛ براى اينكه انسان حقيقى الهى
باشى؛ يعنى
نام کتاب : ترجمه مصباح الانس ابن فناري (شرح مفتاح الغيب صدرالدين قونوى) نویسنده : خواجوي، محمد جلد : 1 صفحه : 760