نام کتاب : ترجمه مصباح الانس ابن فناري (شرح مفتاح الغيب صدرالدين قونوى) نویسنده : خواجوي، محمد جلد : 1 صفحه : 411
327/ 4 گفته نمىشود: پيش از اين از جندى
نقل شد كه «عماى» عبوديت مشتمل بر تمام صور موجودات از ارواح و اجساد و اعراض است،
پس چگونه در مرتبه «عما» خلقى هست؟
328/ 4 چون گوييم: اين اشتمال كلى است بر جزئيات خود؛ و يا اشتمال
صور علمى است، براى اينكه در مقدمه بيانش آنجا گفت: حقيقت مطلق كبرا هنگامى كه
فوران و جوش كرد، يعنى امتداد و پهناورى و فرود آمدن طلبيد؛ و براى تفصيل و گسترش
به حقيقت نفس- كه در مبدأ امتداد و گسترش وحدانى جمعى بود و مشتمل بر حقيقت ظاهر و
باطن و فعل و انفعال- امتداد و گسترش يافت، و چون قابل؛ بيرون از خودش نبود، فيض
نفسى بازگشت بر خود كرد و با اين بازگشت؛ صورت احاطه به حقيقت فلك اشاره- كه مطلقا
فلك «عما» است- حاصل گشت.
329/ 4 اگر گويى: چگونه ظرف بودن «عمايى» پيش از خلق تحقق مىيابد؛
در حالى كه خداوند سبحان از مظروف بودن منزه و دور است؟
330/ 4 گويم: راز اين شبيه به تجلى موسوى است كه خداوند سبحان
دربارهاش فرموده:
أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَ مَنْ حَوْلَها وَ سُبْحانَ
اللَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ، يعنى: هر كه در اين آتش
است و هر كه اطراف آن است قداست و پاكى يافت و پروردگار جهانيان منزه است (8- نمل)
پس پروردگار جهانيان با اينكه در آنجا هم متجلى در آتش بود و هم اطراف آتش، ولى
در حال تقيدش به مظاهر از جهت و مكان منزّه و دور است، و پيش از اين در اصول گفته
آمد كه او (تعالى) با اينكه به احكام تعيّن بر او حكم مىشود؛ ولى در ذات خود غير
متعيّن است، اين را نيك بفهم. و متوجه باش كه ترا خبر از اين مطلب داده، چنانكه
مىفرمايد: وَ هُوَ مَعَهُمْ، يعنى:
او با شما است (108- نساء) و: إِنَّ اللَّهَ
مَعَنا، يعنى: خدا با ما است (40- توبه) با اينكه او با تمام اشياء هست، و
در آنچه كه ترا از ذات خودش خبر داده؛ به عقل خودت حكم مكن، براى اينكه عدم
معرفت؛ مقتضى عدم درستى نيست و دريافت نكردن؛ موجب وجود نداشتن نيست، در حالى كه
اين موضوع را محققان مكاشف مشاهده كرده و شهودشان استمرار و پيوستگى داشته و آنچه
را يافتهاند شرع و عقل و شهودشان تأييد كرده است.
331/ 4 اگر گويى: چگونه در ذات واحد كه خودش خودش است اين تصور
مىشود كه
نام کتاب : ترجمه مصباح الانس ابن فناري (شرح مفتاح الغيب صدرالدين قونوى) نویسنده : خواجوي، محمد جلد : 1 صفحه : 411