نام کتاب : ترجمه مصباح الانس ابن فناري (شرح مفتاح الغيب صدرالدين قونوى) نویسنده : خواجوي، محمد جلد : 1 صفحه : 412
در مظاهر متضاد و مخالف يكديگر باشد و احكام
متضاد آنها بر ذات- در عين اينكه خودش خودش است- صدق كند؟
332/ 4 گويم: بر اين اساس است كه ذات تجلى كننده سارى در حقيقت جامع
غير مقيد به قيد است، با اينكه ذاتا قابل هر قيدى در مقام اقتضاى مراتب اسمائى و
احكام موطنى- با احديتش در ذات خودش از هر وجهى- هست، پس معنى قبولش بالذات؛ قبول
قيود متضاد است.
333/ 4 و ثابت شده كه مقتضى ذات نه اختلاف دارد و نه تخلّف و سرپيچى،
بنابراين مقتضى ذات او از لحاظ غايت كمالش اين است كه ذات احدى خود را در هر مظهرى
با نسبتها و اعتبارات لاحق آن- از حيث آن مظهر- ظاهر مىسازد، پس تباين و تخالف
در نسبتها است نه در ذات.
334/ 4 و آنچه كه گفته شده: حقيقت- از آن جهت كه حقيقت است- اقتضاى
چيزى از متقابلات را نمىنمايد درست است، يعنى آن (حقيقت)- از آن جهت كه حقيقت
معيّنى است- اقتضاى چيزى از آنها را نمىكند، نه به اين معنى كه اصلا- ولو به شرط
و يا شروطى- اقتضاى چيزى از آنها را نمىكند، وگرنه اقتضاى عدم آنها را مىكرد، و
عدم اقتضاى چيزى اقتضاى عدم آن چيز نيست.
335/ 4 سپس گوييم: از خواص «عما» اينكه مطلق صورت وجودى است و مشتمل
بر حقايق وجوبى و قوابل امكانى، پس آن ماده امكانى است كه در آن درنورديده شده
است- مانند آينه غيبى- يعنى از جهت قابليتش براى نقشپذيرى تعينات وجودى- نه حسّى-
چون در آنجا خلقى نيست پس حسّى هم نيست، و انبساط و گسترش صورت وجودى كونى به
واسطه اين ماده در اين آينه عبارت است از بودن ظاهر حق تعالى مانند آينه و مجلا
(محل ظهور) براى باطنش، و اگر در پندارت اين سرگشتگى و خلجان پيدا شده كه اگر چيزى
مجلا و مظهر چيز ديگرى باشد؛ و اين مقتضى تعدد و تغاير بين آن دو است؛ انكار مكن،
براى اينكه تغاير و اختلاف اعتبارى در اين امر كافى است، و اين متحقق و ثابت است،
زيرا صورت نفس از حيث ناميده شدنش به ماده امكانى عبارت از غير حق است- به دو نسبت
ظهور و شهادت
نام کتاب : ترجمه مصباح الانس ابن فناري (شرح مفتاح الغيب صدرالدين قونوى) نویسنده : خواجوي، محمد جلد : 1 صفحه : 412