نام کتاب : ترجمه مصباح الانس ابن فناري (شرح مفتاح الغيب صدرالدين قونوى) نویسنده : خواجوي، محمد جلد : 1 صفحه : 302
845/ 3 و اما صورتش؛ عبارت از صورت كامل
همان عصر است، و علم او بر ديگر از امتها حرام است، چون حقيقت انسانيت تاكنون در صورتى
كاملتر از صورت او ظاهر نگرديده است، بلكه ظهور آن (صورت) فقط به حسب قابليت كامل
آن عصر مىباشد، و چون معنى اسم اعظم و صورت آن به وجود رسول 6
ايجاد و وجود يافت، خداوند علم به او را- از جهت بزرگداشت او- مباح و جايز كرده
است.
846/ 3 و اما صورت لفظى آن (اسم اعظم) تركيب يافته از اسماء و حروفى
خاص و به گونهاى كه ويژه آن است مىباشد، و آن را هر كس كه خداوند بدون واسطه
آموختش مىداند؛ يا از راه خواب و يا كشف و يا تجلى و يا به واسطه مظهر كاملش. و
در آن اختلاف كردهاند و درستش اين است كه خداوند علم آن را بر بيشتر از اين امت
پنهان كرده است، چون در اين امر حكمتها و مصالحى است و كاملان را اجازه نداده است
كه آن را معرفى كنند؛ جز بعضى از نامها و حروف آنكه اشتمال بر تركيب خاص آن اسم
دارد و نتيجهاش هم انواع تسخيرات و تأثيرات از دادن دولت و ثروت و گرفتن و
ميراندن و زنده كردن و غير اينها مىباشد.
847/ 3 و از نامهاى اين اسم «هو الله المحيط و القدير و الحى و
القيوم» است و از حروفش «ا د ذ ر ز و» است كه شيخ اكبر- كه خداوند از وى خشنود
باد- در سئوال حكيم ترمذى بيان داشته است.
848/ 3 و (جندى) در جاى ديگر گويد: «الف» عبارت است از نفس رحمانى كه
عبارت از وجود منبسط است، و «دال» عبارت از حقيقت جسم كلى است و «ذال» متغذّى است
و «راء» حسّاس متحرك است و «زاى» ناطق است و «واو» عبارت از حقيقت مرتبه انسانى، و
حقايق عالم ملك و شهادت كه به عالم كون و فساد ناميده مىشود منحصر و محدود در اين
حروف است، گويد: اينها (حروف) اتصال به غير خودشان ندارند، چون حقايق اجناس
عالىاند ولى اشخاص در پايان- از جهت عين آنها و از آنچه پذيرفتهاند- بدانها
اتصال مىيابند، چون علم به عالم ملك و شهادت- نسبت به عالم- متقدم بر علم به
ملكوت و الواح ارواح مىباشد.
نام کتاب : ترجمه مصباح الانس ابن فناري (شرح مفتاح الغيب صدرالدين قونوى) نویسنده : خواجوي، محمد جلد : 1 صفحه : 302