نام کتاب : ترجمه مصباح الانس ابن فناري (شرح مفتاح الغيب صدرالدين قونوى) نویسنده : خواجوي، محمد جلد : 1 صفحه : 100
ما به غير آنها- پوشيده مىشود، از اين روى
گفته شده: گذشت زمان فراموشى مىآورد.
130/ 3 و يا در طور نظر است؛ براى اين كه نظر يا رسمى است، و آن به
واسطه خواص و لوازم بوده كه هر دو مباين و جداى از معروف نمىباشند، و يا حدّ
حقيقى و يا اسمى است[1]، و آن[2] تفصيل مجمل محدود است- با اين كه
در حقيقت عين آن است- و تحقيق آن چيزى است كه حضرت شيخ قدس سره در تفسير فاتحه
اشاره كرده و آن اين كه: معرفت حدى[3]؛ متعلقش نسبتهاى
ثبوتى و يا سلبى است؛ نه حقايق، چون گفته شد كه آنها به واسطه نظر دانسته نمىشوند[4]. و هر مركبى منتهى به بسيط مىشود
و اجزاى هر بسيطى؛ اجزاء و بخشهاى حقيقى نيستند، بلكه فقط براى حدّ آن هستند و آن
هم چيزى است كه عقل در مرتبه ذهنى فرض مىكند، ولى او در ذات خود- از آن جهت كه
خودش است- غير معلوم است تا آنكه اجزا از او نفى شود- نفى حقيقى- و يا دربارهاش
اثبات گردد.
131/ 3 و يا اين كه برهان است، و آن عبارت است از ادراك آنچه كه
استدلال به صدق آن (قضيه) بر موضوع نتيجه- از حالاتش بر صدق محمولش- مىنمايد، و امور
صادق بر شئى[5]؛ در وجود
با آن متحداند، زيرا اتحاد در وجود مدار درستى صدق است، پس از جهت اتحادش با آن
حالش دانسته مىشود.
132/ 3 اگر گويى: آيا نه اين است كه تعريف شئى به خودش محال و ممتنع
است؟ به جهت ممتنع بودن اين كه پيش از دانسته شدن دانسته شود، و نتيجه بخشيدن شئى
خودش را تحصيل حاصل است، وگرنه بايد حق متعال قدرت بر آن شئى را نداشته باشد، در
حالى كه خداوند از آنچه شايسته و در خور (عظمت) او نيست منزه و برتر است. از ان
روى اثبات مغايرت بين حد و محدود به تفصيل و اجمال؛ و بين برهان و نتيجه- به واسطه
وجوب و لزوم اشتمال آن بر حدود سه گانه كه حد وسط آنها تكرار پذير است- كردهاند،
يعنى به علّت سه
[3] - يعنى صاحب معرفت حدّى مىداند نسبتهاى حقايق و
يا معرفت حقايق اشيا از جهت اطلاق و بساطت آنها در حضرت غيب كه معدن آنها است از
راه نظر غير ممكن است.