و درعينحال به لطف او اعتراف و ايمان
دارند: «همانا خداوند دوست مىدارد كه اثر نعمتش را بر بندهاش ببينند.»[1].
پس هرگاه مسئله را بر اين نحو مطرح كنند، بهرهورى معتدل از نعمتهاى
خدادادى از عناصر طبيعت، تنها مباح نخواهد بود، بلكه مستحب خواهد بود، از آن جهت
كه به ما اجازه مىدهد تا برهانى بر سپاسمان در برابر منعم با لطف و كرم داشته
باشيم.
3- استثنائات
محروميّت ارادى از چيزهايى كه خداوند دست ما را نسبت به آنها
بازگذاشته بود، در اين صورت شبيه اعتراض زشت و ناپسندى است بر مقاصد لطف الهى، و
بهطور خاص اين مورد بر حالات استثنائى صدق مىكند كه شرع مقدّس مىخواهد بر ما
ارزانى بدارد در برابر برخى از سختىها، و در حقيقت اين موارد بيانگر برخى از
استثنائات از قانون كلّى است: «خداوند دوست دارد كه رخصتهايى مرحمت كند، چنانكه
دوست مىدارد، اوامر اكيد او انجام گيرد و يا نمىپسندد كه معصيت او را مرتكب
شوند.»[2].
بنابراين؛ هركس اينها را به دليل روح نظام و موافقت كلّى انجام دهد و نه از باب
افراط و تفريط، اين شخص به فوق مرحله برائت تودهها ارتقا
[1] - ر ك: سنن ترمذى: 5/ 123، حديث 2818؛ خصال، صدوق:
ص 613؛ المعجم الأوسط: 5/ 61، حديث 4668؛ تحف العقول: 56؛ مسند أحمد: 2/ 311، حديث
8092؛ وسائل الشّيعه: 3/ 362، حديث 4؛ مسند طيالسى: 1/ 299، حديث 2261؛ مكارم
الأخلاق طبرسى: 103؛ المعجم الكبير: 18/ 135، حديث 281؛ بحار الأنوار: 10/ 92.
[2] - اين حديث را در روايت اوّل، بزّار از قول ابن
عبّاس نقل كرده است، همانطورى كه در التّرغيب و التّرهيب حافظ منذرى آمده: 2/ 92،
حديث 1611، و به روايت دوم، احمد از ابن عمر روايت كرده: 2/ 108، حديث 5866 و
5873( مترجم عربى)؛ صحيح ابن حبّان: 2/ 69، حديث 354؛ موارد الظّمآن 1/ 228، حديث
913 و 914؛ مجمع الزّوائد: 3/ 162؛ سنن كبراى بيهقى: 3/ 140، حديث 5199؛ المصّنف
ابن ابى شيبه: 5/ 317، حديث 26472؛ المعجم الأوسط: 3/ 89، حديث 2581 و: 5/ 275،
حديث 5302؛ مسند أبو يعلى: 1/ 142، حديث 154؛ المعجم الكبير: 10/ 84، حديث 10030 و
11/ 323، حديث 11880.