امّا اگر در ريشه اين عمل نگرش پاكى دخيل باشد و اگر شخص عامل به
خاطر نظام برترى در توزيع سعادت كلّى اقدام مىكند و آن نظامى است كه اميد دارد با
اين عمل در آن سهمى داشته باشد، چه خود را فراموش كند و چه خود را در اين نظام
فراگير كسى بداند، در آن صورت، نيّت شايسته قدردانى و سپاس مىگردد، درحالىكه
قبلا نيّت مبتذلى بوده است.
رسول خدا 6 در روايتى كه ابو سعيد خدرى
نقل كرده، دراينباره مىفرمايد: «چه همراه خوبى براى يك مسلمان است، مالى كه به
مسكين، يتيم و در راه مانده بدهد.»[2]، و شايد
در اين جا لازم به يادآورى سخن قبلى پيامبر 6 باشد كه
درباره اسبان فرمود: «براى مردى اجر است و براى مردى پوشش از عذاب و براى مردى بار
گناه.»[3].
2- كماليّات
و ذات اين ارزش را ممكن است به عنوان استعمال معتدل وسايل خوشگذرانى
و رفاه، به طور كلّى توصيف كرد[4]. توضيح
اينكه هرگاه ما اين نوع كماليّات را بر اين اساس تصوّر نكنيم كه پاسخگوى انتظار
ما و اشباع نياز فطرى ما هستند، بلكه به حساب اينكه نوعى احسان و نيكى هستند كه
عنايت الهى مىپسندد، در كنار اين مطلب كه رضاى به آنها ما را موافق مشيّت الهى
قرار مىدهد: «همانا خداوند زيباست و زيبايى را دوست مىدارد.»[5]
در نظر بگيريم.
[1] - ر ك: سنن ابن ماجه: 2/ 724، حديث 2141؛ مصباح
الزّجاجه: 3/ 6؛ مسند احمد: 5/ 372، حديث 23206؛ الأحاد و المثانى: 5/ 28، حديث
2566؛ الأدب المفرد: 1/ 113، حديث 301؛ الفردوس بمأثور الخطاب: 5/ 201، حديث 7949؛
البيان و التّعريف: 2/ 271؛ فيض القدير: 6/ 382؛ تهذيب الكمال: 14/ 451؛ كشف الخفاء:
2/ 468، حديث 2987.
[2] - ر ك: صحيح بخارى: 2/ 532، حديث 1396؛ شعب
الأيمان: 7/ 275، حديث 10290؛ تفسير قرطبى: 19/ 285؛ صحيح مسلم: 2/ 728، حديث
1052؛ المسند المستخرج على صحيح مسلم: 3/ 117، حديث 2346؛ سنن كبراى بيهقى:
3/ 198، حديث 5501؛ مسند احمد: 3/
21، حديث 11173؛ مسند طيالسى: 1/ 290، حديث 2180؛ شرح نووى: 7/ 144.
[4] - از نمونههاى اين قيدوبند، خوشاندامى و شيكپوشى
است، اين دو نمونه بهطور صريح در پرسشى آمده است كه حديث وارد ذيل اين مطلب پاسخ
مىدهد.
[5] - ر ك: صحيح مسلم: 1/ 93، حديث 91؛ فقه الرّضا،
علىّ بن بابويه قمى، ص 354؛ صحيح ابن حبّان: 12/ 280، حديث-- 5466؛ قواعد الأحكام:
1/ 38؛ المستدرك على الصّحيحين: 1/ 78، حديث 69؛ مختلف الشّيعه: 1/ 38؛ سنن ترمذى:
4/ 361، حديث 1999؛ ارشاد
الأذهان: 1/ 57؛ مجمع الزّوائد: 1/ 98؛ وسائل الشيعه: 5/ 14، حديث 7؛ المعجم
الأوسط: