مىيابد، و مىتواند بدان وسيله بر تواضع و
تسليمش در برابر خداوند استدلال كند، درحالىكه به عدالت اجراى هر فرمان رحيمانه
از جانب خود به دليل اينكه لطفى الهى است در برابر ضعف انسانى ما، اقرار دارد.
و برعكس؛ هركسى كه در خود توان تحمّل مشقّت و تعهّد بر انجام قاطع
عملى را ببيند كه در شرايط عادى و يا مشكوك انجام دهد و شايد كه به خدا بگويد: «من
مىتوانم از رحمت تو بى نياز باشم!».
4- بازيچه
آيا چيزى در نظر حكمت قرآنى مبتذلتر و نابخردانهتر از لهو و لعب
است؟، و هرچه كه قرآن بخواهد از شأن زندگى دنيوى بكاهد و آن را تحقير كند، آيا جز
اينكه آن را با اين دو لفظ «لعب و لهو» توصيف كند، چيز ديگرى درباره آن مىشد به
كار برد؟[1].
باوجوداين، پيامبر 6 از برخى بازىهاى
ورزشى، مانند تيراندازى و اسبسوارى به عنوان بازىهاى ارزشمند سخن مىگويد، به
نقل عثمان، پيامبر 6 فرمود: «هرچه از نوع ياد خدا
نباشد، لهو و لعب است، جز چهار چيز: بازى مرد با همسرش، تربيت اسب و تيراندازى و
آموزش شنا.»[2].
به گفته برخى از صحابه از جمله در حكمتهاى على 7 است:
«دلها را شاد كنيد كه اگر ناخشنود باشند كور شوند.»[3]،
و از سخنان ابو درداء است: «همانا من اندكى خودم را با بازيچه سرگرم مىكنم تا بر
انجام حق كمكم كند.»[4].
[2] - ر ك: الجامع الصّغير سيوطى: 2/ 93، نسائى در: 6/
185، چاپ حلبى و 6/ 222، حديث 3578 روايت كرده است:« و لهو و لعب ممنوع است، جز در
سه چيز: تربيت اسب، بازى با همسر و تيراندازى با تيركمان»- مترجم به عربى. ر ك:
مجمع الزّوائد:
8/ 269؛ مسند احمد: 4/ 146؛ فيض
القدير: 5/ 23؛ نصب الرّايه: 4/ 273؛ البيان و التّعريف: 2/ 146؛ المحلّى: 9/ 56؛
كتاب الأمّ: 6/ 208؛ المعجم الأوسط: 8/ 119، حديث 8147؛ المعجم الكبير: 2/ 193،
حديث 1785.
[3] - ر ك: المهذّب البارع، ابن فهد حلّى: 3/ 173؛ شرح
صد كلمه بحرانى: 165؛ ادب الإملاء و الاستملاء سمعانى: 1/ 68؛ عوالى اللئالى: 3/
296، حديث 70؛ الجامع الأخلاق الرّاوى و آداب السّامع: 2/ 129، حديث 1389.