responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ولايت فقيه در حكومت اسلام نویسنده : حسينى طهرانى، سيد محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 94

باشد؛ غاية الامر ولايت خدا بالاتر، و ولايت اينها پائين تر، يا به يك اندازه! نه، اينطور نيست؛ زيرا كه لازمه‌اش تعدّد است، و در عالم توحيد تعدّد نيست؛ إعطا به معنى جدا كردن نيست، تفويض نيست، تسليمِ به معنى واگذارى نيست، استقلال نيست.

بنابراين، اين مى‌ماند و بس كه: آن ولايتى كه به اينها داده شده است به عنوان ظهور و تجلّى است. يعنى همان ولايت خداست كه در اينها ظهور و جلوه كرده است. و فرق بين تفويض و تجلّى، از زمين تا آسمان بيشتر است. چيزى كه در چيزى تجلّى كند، خودش در او ظهور مى‌كند و نمايان مى‌شود. و بنابراين، محال است كه چيزى در چيز ديگر تجلّى كند و غير از آن چيزى كه بوده است جلوه كند.

مثلًا شخصى كه در آينه نگاه كند، سيمايش در آن تجلّى كرده، خود آن صورت در آينه پيدا مى‌شود. آينه نشان دهنده خود اوست؛ محال است آن آئينه چيز ديگرى را نشان دهد؛ يك موجود ديگرى را منعكس كند؛ چشم ديگرى، و بينى ديگرى را نشان بدهد؛ اين محال است. چون تجلّى اوست.

أمّا به خلاف معنى استقلال، كه در استقلال اينطور نيست. مثلًا آئينه‌اى كه زَنگار گرفته و يا شكستگى دارد، وقتى إنسان در آن نگاه مى‌كند، آن آئينه يك شكستگى و يا خالى را نشان مى‌دهد؛ در حاليكه اين خال يا شكستگى در صورت إنسان نيست؛ اين عيب از آنِ خود آئينه است كه نتوانسته صورت ما را خوب نشان بدهد. و اين از جهت جنبه استقلالى است كه در اين آئينه بوده است. خورشيد وقتى مى‌درخشد، لازمه درخشش خورشيد، نور است؛ از خورشيد تاريكى بيرون نمى‌آيد. تجلّى خورشيد، تجلّى نور است؛ در هر جا باشد رفع ظلمت مى‌كند. تجلّىِ شخصِ عالم، عِلم است؛ از عالِم نمى‌شود جهل تراوش كند، و إلّا خلاف فرض است. از شخص متّقى- به عنوان أنَّهُ مُتَّقٍ- نميشود گناه سر بزند؛ چون اين خلاف فرض است. و بالاخره «از كوزه همان‌

نام کتاب : ولايت فقيه در حكومت اسلام نویسنده : حسينى طهرانى، سيد محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 94
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست