رجوع نكنند، لازم مىآيد كه أحكام بكلّى
تعطيل شود. در حاليكه مسلّم اينطور نيست. چرا؟ براى اينكه در زمان خود پيغمبر
صلَّى الله عليه و آله و سلَّم، آن حضرت أفرادى را براى حكم و قضاوت به نقاط دور
دست مانند: يَمَن و طائف مىفرستادند. و يا در مكّه بعد از فتح، شخصى را به جاى
خود گذاشتند كه به امور مردم رسيدگى كرده و قضاوت و حلّ خصومت نمايد؛ با اينكه
آنها نه پيغمبر بودند و نه وصىّ پيغمبر!
در زمان أئمّه عليهم السّلام هم مطلب از همين قرار بوده است. أمير
المؤمنين عليه السّلام أفرادى را براى حكومت در شهرها مىفرستادند، كه آنها نه
پيغمبر بودند و نه وصىّ پيغمبر؛ و چه بسا خطا هم از آنان سر مىزد. البتّه خطاهاى
آنان عمدى نبود؛ زيرا مجتهد، نهايت كوشش را در به دست آوردن أحكام مىكند، و اگر
اتّفاقاً از روى خطا خلاف هم بنمايد، عيبى ندارد و آن ممكن است. زيرا كه مجتهد
مُصيب نيست.
و بهترين دليل بر اين مطلب، اختلاف آرا مجتهدين است. زيرا كه اختلاف
آراء، دليل بر اين است كه همه آنها مُصيب نيستند. و إلّا اختلافى در ميان آرا آنها
پيدا نمىشد.
حضرت صادق عليه السّلام شاگردانى تربيت مىكردند و به أطراف
مىفرستادند؛ يا أفرادى مىآمدند و از آن حضرت تعليم مىگرفتند، و به أوطان خود بر
مىگشتند؛ و مشغول تدريس و تعليم و حكومت و قضاء در بين مردم مىشدند. و شيعيان به
آنان مراجعه مىكردند و حضرت هم مىفرمودند: مراجعه كنيد.
يونس بن عبد الرّحمَن كه از بزرگان أصحاب است، در مسجد كوفه مىنشست
و مردم مىآمدند و مَسائلشان را سؤال مىكردند، و او هم فتوى مىداد و در بين مردم
فصل خصومت مىكرد. از حضرت سؤال شد: يُونُسُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ ثِقَةٌ
ءَاخُذُ عَنْهُ مَعَالِمَ دِينِى؟ قَالَ: نَعَمْ. «يونس بن عبد الرّحمن، ثقه