است؟ من از او معالم دينم را أخذ كنم؟ حضرت
فرمودند: بله، معالم دين را از او أخذ كن.» در حالى كه حضرت در مدينه بودند و يونس
در كوفه بود.
و علاوه دسترسى به خودِ إمام معصوم در زمان معصوم هم براى همه مردم
مَيسور نبود. اينك زمان غيبت است و حضرت إمام زمان غائب هستند؛ و بر فرض حضور هم
دسترسىِ همه مردم به ايشان مقدور نخواهد بود. مگر حضرت صادق عليه السّلام حضور
نداشتند!؟ أوّلًاحضرت در مدينه بودند و مردم شهرهاى ديگر كه از مدينه منقطع بودند
دسترسى به آن حضرت نداشتند كه در جزئىترين مسأله به آن حضرت مراجعه كنند. أفرادى
كه در كوفه، شام، مكّه و يا در سائر شهرها بودند، دسترسى به إمام صادق عليه
السّلام نداشتند.
و حتّى در خود مدينه تمام أفراد به ايشان دسترسى نداشتند كه هر مرد و
هر زنى در جزئىترين مسأله به خدمت ايشان رفته و از حضرت سؤال كند، اين طرز
فراگيرى أصلًا غير قابل إمكان بود
. مضافاًبه اينكه آن حضرات غالباً در تقيّه و خوف و تحت نظر دولت
بودند، و كسى نمىتوانست با آنها ملاقات كند. بنابراين جهات، خود آن بزرگواران
مىگفتند كه أصلًا نزد ما نيائيد؛ و به ما مراجعه نكنيد! بلكه نزد رُوات أحاديث ما
و آنها كه در حلال و حرام ما نظر مىكنند برويد؛ و آنها را ميان خود حَكَم قرار
بدهيد؛ حكم آنها حكم ماست.
أئمّه عليهم السّلام، كيفيّت اجتهاد را به شاگردان تعليم مينمودند
در زمان خود أئمّه عليهم السّلام باب اجتهاد مفتوح بود، نه اينكه
اجتهاد منحصر باشد به زمان غيبت؛ شاگردان إمام صادق عليه السّلام، خود مجتهد
بودند؛ حضرت كيفيّت فتوى دادن را به آنان تعليم مىفرمود؛ و آنها به نظر خود فتوى
مىدادند.
مثلًا آن قضيّه مَرارَه در كتب فقهى مضبوط است كه: شخصى بر پاى خود
لغزيد و استخوانِ روى پايش (محلّ مسح) شكست، و روى آن مَرارَه بسته