أساس، رسول أكرم پدر مؤمنين مىباشند. و لذا
فرمود: أَنَا وَ عَلِىٌّ أَبَوَا هَذِهِ الامَّة[1] چون
جنبه وِلائِى رسول الله، جنبه فعل است. و أَبَوَا هَذِهِ
الامَّة، به معنىِ پدر و مادر اين امّت نيست بلكه به
معنىِ دو پدرِ اين امّت مىباشد. هم رسول الله پدر است، و هم أمير المؤمنين.
وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ
اللَّهِ.* «و صاحبان رَحِمْ، بعضى از آنها به بعضِ ديگر- از مؤمنين و مهاجرينى
كه آنها از يكديگر إرث مىبرند- در كتاب خدا أولويّت دارند».
آيه: أُوْلُوا الارْحَام، آيه توارث به اخوّت را نسخ نمود
در صدر إسلام، أفراد بر أساسِ رَحِميّت از يكديگر إرث نمىبردند؛
بلكه وراثت بر أساس اخوَّت دينى بود. مؤمن از مؤمن إرث مىبرد؛ آن كسانى كه با هم
اخوَّت دينى داشتند، از هم إرث مىبردند، نه از أقوامشان.
و پيغمبر أكرم صلّى الله عليه و آله و سلّم در ميان أصحاب خود، دو
عقدِ اخوَّت بستند: يكى در مكّه ميان مهاجرين، و يكى در مدينه بين مهاجرين و
أنصار؛ و آنها بر أساس عقد اخوَّت، برادرِ هم بودند. و حتّى در إرث هم، هر كدام از
آنان مىمردند، ديگرى إرث مىبرد؛ مانند دو برادر.
و حقّاً هم بايد همينطور باشد؛ زيرا در صدر إسلام أفراد مؤمن كم
بودند؛ و غالباً أقوام آنها مردمانى كافر بودند؛ و اگر مؤمنين از يكديگر إرث
نمىبردند، آن أفرادى كه كافر بودند إرث مىبردند، و در اين صورت مسأله به زيانِ
مؤمنين
[1] - ابن شهرآشوب در كتاب« مناقب» طبع مطبعه علميّه
قم، ج 3، ص 105 اين روايت را با ألفاظ مختلفه از كتب عامّه و خاصّه از جمله«
مفردات» راغب إصفهانى با ذيلى جالب نقل مىكند: قَالَ النَّبِىُّ( صَلَّى اللَهُ
عَلَيهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ): يَا عَلِىُّ! أَنَا وَ أَنْتَ أَبَوَا هَذِهِ
الامَّةِ؛ وَ لَحَقُّنَا عَلَيْهِمْ أَعْظَمُ مِنْ حَقِّ أَبَوَىْ وِلَادَتِهِمْ؛
فَإنّا نُنْقِذُهُمْ إنْ أَطَاعُونَا مِنَ النَّارِ إلَى دَارِ الْقَرارِ، وَ
نُلْحِقُهُمْ مِنَ الْعُبُودِيَّةِ بِخِيَارِ الاحْرَارِ.
و مرحوم مجلسى نيز در«
بحارالانوار» ج 36، ص 11، اين ذيل را از« مفردات» نقل نموده؛ و ليكن اين ذيل از
طبعهاى أخير« مفردات» حذف شده است