خطاب، خطاب به مؤمنين است: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا
الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ. «اى كسانى كه إيمان
آوردهايد، از خدا إطاعت كنيد، و از رسول خدا و اولى الامر إطاعت كنيد.»- «پس اگر
در چيزى تنازع كرديد، آن را به خدا و رسول برگردانيد.» يعنى اگر شما با هم در امور
شخصى، در مرافعات و در زندگى نزاع و خصومتى پيدا كرديد، فصل خصومت خود را به خدا و
رسول إرجاع بدهيد؛ مرجعِ خود را براى حلّ مشكل، خدا و رسول قرار دهيد.
چرا نفرمود: فَإن تَنَزَعْتُمْ فِى شَىْءٍ فَرُدُّوهُ إلَى اللَهِ
وَ الرَّسُولِ وَ اوْلِى الامْرِ ...؟ براى اينكه بيان شد: اولى الامر شأنيّتى
براى تشريع ندارند؛ وظيفه آنها فقط صدور أوامر ولائى است. و در اينجا خداوند
مىخواهد بفرمايد كه اگر شما تنازع كرديد، مرجعتان همان كلّيّات كتاب و أحكام
جزئيّهاى است كه رسول خدا بيان كرده است؛ و اولى الامر هم در أحكام جزئيّه تابع
رسول الله هستند، و از خود استقلالى ندارند، پس مرجع رفع خصومت (از جهت روشنگرى و
بيان و حلّ مسأله) بايد كتاب خدا باشد در أحكام كلّيّه، و سنّت رسول الله باشد در
مصاديق و أحكام جزئيّه.
و اين خيلى روشن است كه: اى كسانى كه ايمان آورديد- و مورد خطابِ من
هستيد- اگر نزاع كرديد مرجعتان خدا و رسول خداست. پس در اينجا لفظ اولى الامر به
اين جهت نيامد.
و از اينجا استفاده مىكنيم نادرستى آنچه را كه در بعضى از تفاسير
أهل تسنّن، و تفاسير بعضى از سنّى مسلكان آوردهاند. آنها گفتهاند: علّت آنكه در
اينجا نفرمود: فَرُدُّوهُ إلَى اللَهِ وَ الرَّسُولِ وَ اوْلِى الامْرِ، اين است
كه: فَإِن تَنَزَعْتُمْ، يعنى اگر شما نزاع كرديد با خودِ اولى الامر در أصل مسأله
ولايت؛ مثلًا اگر أُولوا الامر بگويند: ما صاحب ولايتيم؛ و نظر شما بر خلاف آنان
باشد، در اين صورت مرجعتان كتاب و رسول خدا مىباشد؛ زيرا اولى الامر خود،