707.
تاريخ الطبرى- به نقل از زُبَيدى-: همواره مىديدند كه شَبَث بن رِبعى، از جنگ با
حسين عليه السلام، ناخشنود است. ابو زُهَير عَبْسى گفت: من در دوران امارت مُصعَب،
از شَبَث شنيدم كه مىگفت: خداوند به مردم اين شهر، خير نمىدهد و آنان را شايسته
پيشرفت نمىسازد. در شگفت نيستيد كه ما در كنار على بن ابى طالب عليه السلام و بعد
از او، در كنار پسرش با خاندان ابو سفيان به مدّت پنج سال جنگيديم؛ ولى بعد بر
پسرش- كه بهترين فرد روى زمين بود- تاختيم و با او به همراه خاندان معاويه و پسر
سميّه بدكاره جنگيديم؟ گمراهى بر روى گمراهى![2]
708.
تاريخ الطبرى- به نقل از زُبَيدى، در باره كشتههاى روز عاشورا-: شَبَث به برخى
از اطرافيانش گفت: مادرتان به سوگتان بنشيند! با دست خود، خودتان را مىكُشيد و
خودتان را رام ديگران مىكنيد و خوشحاليد كه شخصى همانند مسلم بن عوسَجه كشته
شد؟! بدانيد- سوگند به خدايى كه من تسليمش هستم-، جايگاه مهمّى را براى او در ميان
مسلمانان ديدهام! او در جنگ آذربايجان، شش نفر از مشركان را پيش از آن
[1] شرح مفصّل جريان تولّد
او بر فراش عبيد ثقفى و ادّعاى ابو سفيان را نسبت به او، در دانشنامه امير
المؤمنين عليه السلام( ج 13 ص 203) آوردهايم.