responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : گزيده شهادت نامه امام حسين بر پايه منابع معتبر نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 838

عبور كرده‌اند، تعارضى وجود ندارد.

آنچه ايشان بعيد مى‌داند، رسيدن اهل بيت امام عليه السلام در اربعين سال 61 هجرى (اربعين اوّل) به كربلاست، نه مطلقِ عبور آنها از آن جا. بنا بر اين، آنچه گفته شده كه سيّد ابن طاووس در كتاب الإقبال از سخن خود در الملهوف عدول كرده،[1] صحيح نيست و ناشى از عدم تأمّل در كلام ايشان است.

ج- بازگشت خاندان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به كربلا در اربعين دوم‌

برخى، با عنايت به قرائنى كه حاكى از عدم امكان بازگشت اهل بيتِ سيّد الشهدا به كربلاست، بر اين باورند كه ورود آنان و نيز جابر بن عبد اللَّه انصارى به كربلا، در اربعين دوم و در سال 62 هجرى اتّفاق افتاده است. فرهاد ميرزا معتمد الدوله، صاحب قمقام زخّار، اين نظريه را مطرح كرده است.[2]

گفتنى است كه اين نويسنده، دليلى براى اثبات نظريّه خود اقامه نكرده است.

د- بازگشت خاندان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به كربلا در غير اربعين‌

در ميان منابع كهن، تنها در الآثار الباقية ى ابو ريحان بيرونى (م 440 ق) و ترجمه الفتوح (اثر فارسى مستوفى هروى/ ق 6 ق) تصريح شده كه اهل بيتِ سيّد الشهدا در اربعين به كربلا باز گشته‌اند؛[3] ليكن با عنايت به آنچه گفته شد، پذيرش اين سخن، آسان نيست، بويژه اين كه پس از آن، تا قرون اخير، هيچ يك از منابع، اين نظريّه را مطرح نكرده‌اند.

امّا بازگشت اهل بيتِ سيّد الشهدا عليه السلام به كربلا در غير اربعين، در منابعى مانند: الأمالى صدوق،[4] الملهوف و مثير الأحزان،[5] آمده است. شايد تنها ايرادى كه به اين‌


[1] رَوَى ابنُ أبِي الدُّنيا: أنَّهُ كانَ عِندَهُ‌[ أي عِندَ ابنِ زِيادٍ] زَيدُ بنُ أرقَمَ، فَقالَ لَهُ: ارفَع قَضيبَكَ، فَوَاللَّهِ، لَطالَما رَأَيتُ رَسولَ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله يُقَبِّلُ ما بَينَ هاتَينِ الشَّفَتَينِ، ثُمَّ جَعَلَ زَيدٌ يَبكي.

فَقالَ ابنُ زِيادٍ: أبكَى اللَّهُ عَينَيكَ! لَولا أنَّكَ شَيخٌ قَد خَرِفتَ لَضَرَبتُ عُنُقَكَ.

فَنَهَضَ وهُوَ يَقولُ: أيُّهَا النّاسُ! أنتُمُ العَبيدُ بَعدَ اليَومِ، قَتَلتُمُ ابنَ فاطِمَةَ عليها السلام، وأمَّرتُمُ ابنَ مَرجانَةَ! وَاللَّهِ، لَيَقتُلَنَّ خِيارَكُم، ويَستَعبِدَنَّ شِرارَكُم، فَبُعداً لِمَن رَضِيَ بِالذِّلَّةِ وَالعارِ.

ثُمَّ قالَ: يَابنَ زِيادٍ! لَاحَدِّثَنَّكَ بِما هُوَ أغيَظُ عَلَيكَ مِن هذا، رَأَيتُ رَسولَ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله أقعَدَ حَسَناً عَلى فَخِذِهِ اليُمنى، وحُسَيناً عَلَى اليُسرى، ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلى يافوخِهِما، ثُمَّ قالَ: اللّهُمَّ إنّي أستَودِعُكَ إيّاهُما وصالِحَ المُؤمِنينَ، فَكَيفَ كانَت وَديعَةُ النَّبِيِّ صلى اللَّه عليه و آله عِندَكَ يَابنَ زِيادٍ؟! 691

( الصواعق المحرقة: ص 198، تذكرة الخواصّ: ص 257).

[2] در نام ابو بَرزه اسلَمى، اختلاف است و درست‌ترين نظر، اين است كه نام او، نضلة بن عبيد بن حارث خزاعى مدنى است. وى صحابى بوده و از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله حديث نقل كرده و از نخستين مسلمانان بوده و در فتح مكّه و خيبر و حُنَين، در كنار پيامبر صلى اللَّه عليه و آله حضور داشته است.

پس از رحلت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله، وى در بصره اقامت گزيد و پس از آن، در جنگ‌هاى خراسان شركت كرد و به بصره بازگشت. او در نهروان، با امام على عليه السلام بود و گفته شده كه در جنگ‌هاى صفّين و جَمَل هم بوده است.

او در دمشق، نزد يزيد بن معاويه رفت و زمانى كه سر امام حسين عليه السلام را نزد يزيد آوردند، او در كنار يزيد بود. ابو برزه به سال 64 ق، در گذشت.

[3] دَعا يَزيدُ بِقَضيبٍ خَيزُرانٍ، فَجَعَلَ يَنكُتُ بِهِ ثَنايَا الحُسَينِ عليه السلام.

فَأَقبَلَ عَلَيهِ أبو بَرزَةَ الأَسلَمِيُّ، وقالَ: وَيحَكَ يا يَزيدُ! أتَنكُتُ بِقَضيبِكَ ثَغرَ الحُسَينِ عليه السلام ابنِ فاطِمَةَ عليها السلام؟! أشهَدُ لَقَد رَأَيتُ النَّبِيَّ صلى اللَّه عليه و آله يَرشُفُ ثَناياهُ وثَنايا أخيهِ الحَسَنِ عليهما السلام، ويَقولُ: أنتُما سَيِّدا شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ، قَتَلَ اللَّهُ قاتِلَكُما، ولَعَنَهُ، وأعَدَّ لَهُ جَهَنَّمَ وساءَت مَصيراً. قالَ الرّاوي: فَغَضِبَ يَزيدُ، وأمَرَ بِإِخراجِهِ، فَاخرِجَ سَحباً 692

( الملهوف: ص 214، مثير الأحزان: ص 100).

[4] براء بن عازب بن حارث بن عَدىِ انصارى خزرجى، ابو عماره يا ابو عمرو، از صحابه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و از ياران على عليه السلام بود كه در جنگ‌هاى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله شركت داشت و در كوفه ساكن شد و در جنگ‌هاى جمل و صفّين و نهروان، همراه امام على عليه السلام بود. وى در جنگ شوشتر، همراه ابو موسى اشعرى بود و در سال 24 ق، در دوران خلافت عثمان، حاكم رى شد. او اعتقادش به ولايت اميرمؤمنان عليه السلام را پنهان كرد. تا زمان مصعب بن زبير، زنده بود و سرانجام، پس از اين كه مدتى از كارهاى سياسى، كنار كشيده بود، در سال 71 يا 72 ق، در گذشت.

[5] يا بَراءُ، أيُقتَلُ الحُسَينُ وأنتَ حَيٌّ فَلا تَنصُرُهُ؟ فَقالَ البَراءُ: لا كانَ ذلِكَ يا أميرَ المُؤمِنينَ.

فَلَمّا قُتِلَ الحُسَينُ عليه السلام كانَ البَراءُ يَذكُرُ ذلِكَ، ويَقولُ: أعظِم بِها حَسرَةً، إذ لَم أشهَدهُ واقتَل دونَهُ 693

( شرح نهج البلاغة، ابن أبى الحديد: ج 10 ص 15؛ بحار الأنوار: ج 40 ص 192).

نام کتاب : گزيده شهادت نامه امام حسين بر پايه منابع معتبر نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 838
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست