responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : گزيده شهادت نامه امام حسين بر پايه منابع معتبر نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 821

8/ 2 پشيمانى يزيد

663. تاريخ الطبرى‌- به نقل از يونس بن حبيب جَرمى-: هنگامى كه عبيد اللَّه بن زياد، حسين بن على عليه السلام و پسران پدرش را كُشت، سرهاى آنان را براى يزيد بن معاويه فرستاد. يزيد، در ابتدا از كشتن آنان شادمان شد و جايگاه و منزلت عبيد اللَّه بن زياد در نزد او بالا رفت؛ ولى طولى نكشيد كه بر كشتن حسين عليه السلام پشيمان شد و مى‌گفت: چه مى‌شد اگر به خاطر پاسداشت احترام پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله و رعايت حقّ او و خويشاوندى حسين با او، آزار حسين را تحمّل مى‌كردم و او را با خود در خانه‌ام، جاى مى‌دادم و حرف او را در آنچه مى‌خواست، قبول مى‌كردم، حتّى اگر اين كار، ننگ و سستى‌اى براى من به شمار مى‌آمد؟! خداوند، ابن مرجانه را لعنت كند كه او، حسين را بيرون راند و ناگزيرش كرد... و او را كُشت و با كُشتن او، مرا منفور مسلمانان كرد و تخمِ دشمنى با من را در دل‌هاى آنان كاشت و نيك و بدِ مردم، كشته شدنِ حسين را به امر من، بزرگ مى‌شمُرَند و از من، نفرت دارند. مرا با ابن مَرجانه، چه كار؟! خدا او را لعنت كند و بر او خشم گيرد![1]

664. الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة): يزيد گفت: به خدا سوگند، اگر ميان ابن زياد و حسين، خويشاوندى بود، به چنين كارى دست نمى‌زد؛ امّا ميان او و حسين را سميّه جدايى انداخت.


[1] روضة الشهدا: ص 391.

نام کتاب : گزيده شهادت نامه امام حسين بر پايه منابع معتبر نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 821
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست