نام کتاب : گزيده شهادت نامه امام حسين بر پايه منابع معتبر نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 813
2/ 3. گزارش «المنتخب» طريحى
پس
از ملّا حسين كاشفى، فخر الدين طُرَيحى (م 1085 ق) در كتاب المنتخب، داستان را با
تفاوتهايى تعريف مىكند. بخشى از متن المنتخب، بدين شرح است:
روايت
شده كه وقتى آل اللَّه وآل رسول او در شهر شام بر يزيد، وارد شدند، او خانهاى به
آنها اختصاص داد و آنها در آن، به سوگوارى مىپرداختند. مولاى ما امام حسين عليه
السلام، دخترى سه ساله داشت ... سرِ شريف امام عليه السلام را كه با دستمالى
ديبقى[1] پوشيده بود، آوردند و در
برابرش نهادند و پرده از آن برداشتند. دختر امام عليه السلام گفت: اين سرِ كيست؟
گفتند: سرِ پدرت است. آن را از طَبَق برداشت و درآغوش گرفت و مىگفت: «پدر جان! چه
كسى تو را با خونت خضاب كرد؟ پدر جان! چه كسى رگهاى تو را بُريد؟ پدر جان! چه كسى
مرا در كودكى، يتيم كرد؟ پدر جان! پس از تو، ما به چه كسى دل ببنديم؟ پدر جان! چه
كسى از يتيم، نگهدارى مىكند تا بزرگ شود؟ پدر جان! چه كسى پاسدار زنانِ رنجور
است؟ پدر جان! چه كسى نگهدار بيوههاى اسير است؟ پدر جان! چه كسى نوازشگر چشمهاى
گريان است؟ پدر جان! پناه دهنده دور افتادگان غريب كيست؟ پدر جان! چه كسى نوازشگر
موهاى پريشان است؟ پدر جان! براى ناكامى ما پس از تو، چه كسى هست؟ پدر جان! براى
غريبى ما، چه كسى پس از تو هست؟ پدر جان! كاش من، فداى تو مىشدم. پدرجان! كاش پيش
از اين، نابينا مىشدم. پدر جان! كاش من در خاك شده بودم و محاسن تو را خونآلود
نمىديدم».
آن
گاه، دهانش را بر دهان شريف امام عليه السلام گذاشت و گريه سختى كرد تا از هوش
رفت. وقتى تكانش دادند، ديدند كه روحش از دنيا، جدا شده است[2].
قابل
توجّه است كه اين متن، نخستين منبع شناختهشدهاى است كه كودك را سهساله معرّفى
كرده است. همچنين، نخستين منبعى است كه به تفصيل، سخن گفتن وى را با امام عليه
السلام مطرح كرده است؛ امّا چيزى در باره نام او نمىگويد.