responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : گزيده شهادت نامه امام حسين بر پايه منابع معتبر نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 812

زنان و كودكان، جمله در گريه افتادند و فغان از ايشان برخاست. يزيد، خفته بود. از خواب، بيدار شد و حال، تفحّص كرد. خبر بردند كه حال، چنين است. آن لعين، در حال گفت كه بروند و سر پدر او را بياورند و در كنار او نهند. مَلاعين، سر بياورد و در كنار آن دختر چهارساله نهاد. پرسيد: «اين چيست؟». مَلاعين گفت: سرِ پدر توست. آن دختر بترسيد و فرياد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز، جان به حق، تسليم كرد[1].

اين متن با آنچه در باره وفات رقيّه شهرت دارد، تفاوت‌هايى دارد؛ زيرا در اين متن، نام دختر، مشخّص نشده و او را چهارساله مى‌داند، نه سه‌ساله، و محلّ وفات او را خانه يزيد مى‌داند، نه خرابه، و وفات او را پس از چند روز از ديدن سر مبارك امام حسين عليه السلام مى‌داند، نه هم‌زمان با ديدن سر ايشان.

2/ 2. گزارش «روضة الشهدا»

پس از عماد الدين طبرى، ملّا حسين واعظ كاشفى سبزوارى (م 910 ق) در كتاب روضة الشهدا، مطالب طبرى را با تفصيل بيشترى مطرح مى‌كند؛ امّا همچنان، نامى از كودك نمى‌بَرد و او را چهارساله ذكر مى‌كند و محلّ وقوع حادثه را كوشْك (كاخ) يزيد مى‌داند و مى‌افزايد:

چون مِنديل برگرفت،[2] سرى ديد در آن طَبَق، نهاده. آن سر را برداشت و نيك در آن نگريست. سرِ پدر خود را بشناخت. آهى از سينه بركشيد و روى در روى پدر ماليد و لب خود بر لب وى نهاد و فى الحال، جان شيرين بداد[3].

گفتنى است كه بر پايه اين گزارش، وفات كودك در همان شبى اتّفاق افتاده كه سر پدر را ديده است. در واقع، تفاوت اصلى اين گزارش با گزارش عماد الدين طبرى، تنها در اين مورد است كه به كتاب‌هاى بعدى نيز منتقل شده است.


[1] لَمّا قُدِمَ بِرَأسِ الحُسَينِ عليه السلام عَلى يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ وادخِلَ أهلُهُ الخَضراءَ، تَصايَحَت بَناتُ مُعاوِيَةَ ونِساؤُهُ، فَجَعَلَ يَزيدُ يَقولُ:

يا صَيحَةً تُحمَدُ مِن صَوائِحِ‌

ما أهوَنَ المَوتَ عَلَى النَّوائِحِ‌

إذا قَضَى اللَّهُ أمراً كانَ مَفعولًا، قَد كُنّا نَرضى مِن طاعَةِ هؤُلاءِ بِدونِ هذا 671

( أنساب الأشراف: ج 3 ص 419).

[2] قالَ‌[ يَزيدُ] لِعَلِيِّ بنِ الحُسَينِ عليه السلام: اذكُر حاجاتِكَ الثَّلاثَ الَّتي وَعَدتُكَ بِقَضائِهِنَّ.

فَقالَ لَهُ: الاولى: أن تُرِيَني وَجهَ سَيِّدي ومَولايَ الحُسَينِ عليه السلام، فَأَتَزَوَّدَ مِنهُ وأنظُرَ إلَيهِ واوَدِّعَهُ.

وَالثّانِيَةُ: أن تَرُدَّ عَلَينا ما اخِذَ مِنّا.

وَالثّالِثَةُ: إن كُنتَ عَزَمتَ عَلى قَتلي، أن تُوَجِّهَ مَعَ هؤُلاءِ النِّسوَةِ مَن يَرُدُّهُنَّ إلى حَرَمِ جَدِّهِنَّ صلى اللَّه عليه و آله.

فَقالَ: أمّا وَجهُ أبيكَ فَلَن تَراهُ أبَداً، وأمّا قَتلُكَ فَقَد عَفَوتُ عَنكَ، وأمَّا النِّساءُ فَما يَرُدُّهُنَّ إلَى المَدينَةِ غَيرُكَ، وأمّا ما اخِذَ مِنكُم فَإِنّي اعَوِّضُكُم عَنهُ أضعافَ قيمَتِهِ.

فَقالَ عليه السلام: أمّا مالُكَ فَلا نُريدُهُ، وهُوَ مُوَفَّرٌ عَلَيكَ، وإنَّما طَلَبتُ ما اخِذَ مِنّا؛ لِأَنَّ فيهِ مِغزَلَ فاطِمَةَ بِنتِ مُحَمَّدٍ صلى اللَّه عليه و آله ومِقنَعَتَها وقِلادَتَها وقَميصَها.

فَأَمَرَ بِرَدِّ ذلِكَ، وزادَ عَلَيهِ مِئَتَي دينارٍ، فَأَخَذَها زَينُ العابِدينَ عليه السلام وفَرَّقَها عَلَى الفُقَراءِ وَالمَساكينِ.

ثُمَّ أمَرَ بِرَدِّ الاسارى وسَبايَا البَتولِ إلى أوطانِهِم بِمَدينَةِ الرَّسولِ 672

( الملهوف: ص 224، مثير الأحزان: ص 106).

[3] أمَرَ[ يَزيدُ] بِإِطلاقِ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ عليه السلام، وخَيَّرَهُ بَينَ المُقامَ عِندَهُ أوِ الانصِرافِ، فَاختارَ الانصِرافَ إلَى المَدينَةِ، فَسَرَّحَهُ 673

( شرح الأخبار: ج 3 ص 159 ح 1089).

نام کتاب : گزيده شهادت نامه امام حسين بر پايه منابع معتبر نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 812
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست