360.
مثير الأحزان- به نقل از مهران، همپيمان بنى كاهل-: در كربلا با حسين عليه
السلام بودم كه ديدم مردى، به شدّت مىجنگد، و به گروهى حمله نمىبَرد، جز آن كه
آنها را از هم مىشكافد و سپس، به سوى حسين عليه السلام باز مىگردد و رَجَز
مىخواند و مىگويد:
بشارت
ده كه به راه درست در آمدهاى و احمد را ديدار مىكنى
و
بر بلنداى درِ باغ بهشت، فراز مىآيى!
پرسيدم:
اين شخص، كيست؟
گفتند:
ابو عمر نَهشَلى (نيز گفته شده: خَثعَمى).
سپس
عامر بن نَهشَل، يكى از افراد تيره بنى لات از قبيله ثَعلَبه، راه را بر او گرفت و
او را كُشت و سرش را جدا نمود. اين ابو عمر، از شب زندهدارانِ بسيارْ نمازگزار
بود.[2]
[1] خَرَجَ مُسلِمُ بنُ عَوسَجَةَ، فَبالَغَ في قِتالِ الأَعداءِ
وصَبَرَ عَلى أهوالِ البَلاءِ، حَتّى سَقَطَ إلَى الأَرضِ وبِهِ رَمَقٌ، فَمَشى
إلَيهِ الحُسَينُ عليه السلام ومَعَهُ حَبيبُ بنُ مُظاهِرٍ.
فَقالَ لَهُ الحُسَينُ عليه السلام: رَحِمَكَ اللَّهُ يا مُسلِمُ« فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى
نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِيلًا) ودَنا مِنهُ حَبيبٌ فَقالَ:
عَزَّ وَاللَّهِ عَلَيَّ مَصرَعُكَ- يا مُسلِمُ-، أبشِر بِالجَنَّةِ.