306.
أنساب الأشراف: هنگامى كه شب بر حسين عليه السلام و يارانش، سايه افكند، آنان، همه
شب را به نماز و تسبيح و آمرزشخواهى ايستادند و دعا و گريه و زارى كردند.[2]
307.
مقتل الحسين عليه السلام، خوارزمى: شب، در رسيد و حسين عليه السلام، شب
عاشورا را به ركوع و سجود و گريه و آمرزشخواهى و تضرّع و زارى پرداخت و يارانش،
زمزمههايى [بدون وقفه] مانند آواى زنبور عسل داشتند.[3]
308.
الملهوف: حسين عليه السلام و يارانش، آن شب را به راز و نياز و ركوع و سجود و
قيام و قعود و زمزمههايى مانند زنبور عسل گذراندند.
در
آن شب، 32 تن از لشكر عمر بن سعد، به آنان پيوستند. نماز فراوان و داشتن كمالات،
شيوه حسين عليه السلام در طول زندگىاش بود.[4]
[1] أصبَحَ الحُسَينُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام فَعَبَّأَ أصحابَهُ
بَعدَ صَلاةِ الغَداةِ، وكانَ مَعَهُ اثنانِ وثَلاثونَ فارِساً وأربَعونَ راجِلًا،
فَجَعَلَ زُهَيرَ بنَ القَينِ في مَيمَنَةِ أصحابِهِ، وحَبيبَ بنَ مُظاهِرٍ في
مَيسَرَةِ أصحابِهِ، وأعطى رايَتَهُ العَبّاسَ أخاهُ عليه السلام ....
[2] اين جمله، مشهور است
كه:« كُلُّ يَومٍ عاشوراءُ وكُلُّ أَرضٍ كَربَلاءُ». گاهى بر آن افزوده شده:«
وَكُلُّ شَهرٍ مُحَرَّمٌ». گاهى نيز ديده مىشود كه آن را به اهل بيت عليهم السلام
نسبت مىدهند، در حالى كه چنين مطالبى در منابع حديثى ديده نمىشود؛ امّا مضمون
آن، ضمن اشعار محمّد بن سعيد بوصيرى( ق 7 ق) در رثاى امام حسين عليه السلام و
يارانش آمده است. متن شعر او، اين است:
كلُّ يومٍ وكلُّ أرضٍ
لِكَربى
فيهِمُ كربلاءُ وعاشورا
هر روزى و هر سرزمينى، به خاطر
اندوه من بر[ مصيبت] آنان، كربلا و عاشوراست.
احتمالًا همين شعر، ريشه اصلى آن
جمله مشهور باشد( أعيان الشيعة: ج 1 ص 625، الدرّ النضيد: ص 18).