نام کتاب : ترجمه تحرير الوسيلة (نشر آثار) نویسنده : خمینی، سید روح الله جلد : 2 صفحه : 503
مسأله 2- در قذف معتبر است كه به لفظ صريح يا ظاهرى باشد كه بر آن اعتماد شود مانند قول قذفكننده: «تو زنا كردى» يا «تو لواط نمودى» يا «تو زناكارى» يا «لواط كنندهاى» يا «به تو لواط شده» يا «در دبر تو دخول شده» يا «اى زناكار» يا «اى لواطكننده» و مانند اينها از آنچه كه صريحاً يا با ظاهر مورد اعتماد، اين معنى را ادا نمايد. و معتبر است كه گوينده به آنچه كه لفظ براى آن وضع شده و به معناى آن، در آن زبانى كه به آن سخن مىگويد، عارف باشد؛ پس اگر يك نفر عجمى يكى از اين لفظها را (به زبان عربى) بگويد در صورتى كه معناى آنها را نمىداند قذفكننده نمىباشد و حدّى بر او نيست و لو اينكه مخاطب، معناى آن را بداند. و برعكس، اگر كسى كه معناى لغت را مىداند به كسى كه آن را نمىداند، بگويد، قذفكننده است و حدّ دارد.
مسأله 3- اگر به فرزندش كه با اقرار او يا به وجه شرعى فرزند او بودنش ثابت است، بگويد: «تو فرزندم نيستى» بر او، حدّ است. و همچنين است اگر به غير او كه به وجه شرعى ثابت شده كه فرزند زيد است، بگويد: «تو فرزند زيد نيستى» يا «تو فرزند عمرو هستى». البته اگر در امثال اين گونه موارد قرينهاى باشد كه اراده قذف ندارد و لو براى اينكه معناى مقصود از لفظ به حسب متعارف غير قذف باشد، حدّى بر او نيست؛ پس اگر بگويد: «تو فرزند من نيستى» در حالى كه مىخواهد بگويد آنچه كه از تو توقع مىرود در تو نيست، يا «تو پسر عمرو نيستى» در حالى كه اراده كرده كه مثلًا شجاعت عمرو در تو نيست، پس حدّى ندارد و قذف نمىباشد.
مسأله 4- اگر بگويد: «اى شوهر زن زانيه» يا «اى خواهر زانيه» يا «اى پسر زن زانيه» يا «مادرت زنا داده» و امثال اينها، پس قذف مربوط به مخاطب نيست، بلكه مربوط به كسى است كه زنا به او نسبت داده شده است. و همچنين است اگر مثلًا بگويد: «اى پسر لواطكننده» يا «اى پسر شخص لواط داده» يا «اى برادر لواطكننده» يا «اى برادر كسى كه لواط داده»، پس قذف مربوط به كسى است كه فحشا به او نسبت داده شده است، نه مخاطب.
البته نسبت به ايذاى مخاطب و هتك او در آنچه كه برايش جايز نيست، تعزير دارد.
مسأله 5- اگر بگويد: «مادرت تو را از زنا به دنيا آورده است» ظاهراً حدّ ثابت نيست؛
نام کتاب : ترجمه تحرير الوسيلة (نشر آثار) نویسنده : خمینی، سید روح الله جلد : 2 صفحه : 503