نام کتاب : ترجمه تحرير الوسيلة (نشر آثار) نویسنده : خمینی، سید روح الله جلد : 2 صفحه : 312
قبل از عقد باشد و مرد آن را نداند؛ نه آنكه بعد از عقد پيدا شود. و در جنونى كه موجب خيار فسخ است بين هميشگى و ادوارى آن فرق نمىكند؛ اگر چه عقد در حال افاقه او واقع شود. چنان كه در اين حكم بين ازدواج دائم و منقطع ظاهراً فرقى نمىباشد.
و اما عيوب مختص، پس آنچه كه اختصاص به مرد دارد سه عيب مىباشد: «خصاء» و آن كشيدن بيضهها يا كوبيدن آنها است كه زن مىتواند در صورتى كه قبل از عقد باشد و آن را نمىدانسته است به جهت آن عقد را فسخ نمايد. و «جبّ» و آن قطع شدن آلت رجوليت است به شرطى كه چيزى از آن باقى نمانده باشد كه وطى با آن ممكن باشد و لو به قدر حشفه. و در موردى كه اين چنين باشد و جلوتر از عقد هم بوده باشد، زن مىتواند آن را فسخ نمايد. و اما اگر بعد از عقد باشد در آن تأمل است، بلكه اگر بعد از عقد باشد مطلقا- چه قبل از وطى باشد يا بعد از آن- بعيد نيست كه خيار فسخ نداشته باشد. و «عنن» و آن بيمارى و مرضى است كه مانع برخاستن آلت رجوليّت مىشود، به طورى كه از دخول كردن عاجز باشد؛ پس در صورتى كه مطلقا از وطى عاجز باشد، زن مىتواند فسخ نمايد- ولى اگر نتواند او را وطى نمايد و ليكن بر وطى غير او توانايى داشته باشد، آن زن حق خيار فسخ ندارد- و به جهت آن خيار فسخ ثابت مىشود چه قبل از عقد موجود باشد يا بعد از آن پيدا شود؛ ليكن به شرطى كه وطى آن زن و لو يك مرتبه حتى در دبر از او واقع نشده باشد. ولى اگر او را وطى كند و پس از آن عنن پيدا شود به طورى كه به طور كلى بر مقاربت قدرت نداشته باشد خيار فسخى براى زن نيست.
و آنچه كه اختصاص به زن دارد شش عيب است: «برص» و «جذام» و «افضاء»- كه تفسير آن گذشت- و «قرن» و به آن «عفل» گفته مىشود و آن گوشت يا غدّه يا استخوانى است كه در دهانه رحم روييده مىشود و مانع وطى مىباشد، بلكه بنابر اظهر اگر مانع هم نباشد در صورتى كه موجب تنفر و گرفتگى باشد. و «فلج و لنگى آشكار»، اگر چه به حدّ زمينگيرى و مزمن بودن نرسيده باشد بنابر اظهر. و «كورى» كه رفتن بينايى از هر دو چشم مىباشد اگر چه هر دو باز باشند. ولى يك چشمى و عشاء- مرضى است كه در چشم است و مانع ديدن در شب مىشود ولى روز مىبيند- اعتبار ندارد و «عمش» هم- كه ضعف ديد است و در غالب اوقات، اشكش جارى است- معتبر نمىباشد.
نام کتاب : ترجمه تحرير الوسيلة (نشر آثار) نویسنده : خمینی، سید روح الله جلد : 2 صفحه : 312