responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 15  صفحه : 401

حیات و یک اراده و یک خواست و یک دستگاه و یک نیروی مدبر است. چه مانعی دارد که ما بگوییم جامعه در عین اینکه یک موجود زنده و فعال است دارای روحهای متعدد است، یعنی هر عضوی و به قول امروزیها هر نهادی از آن دارای یک روح و یک حیات باشد. از کجا که اینطور نباشد؟ مثلًا جامعه به ارگانهای مختلف تقسیم میشود، میگوییم ارگان دینی و مذهبی، ارگان فرهنگی، ارگان هنری، ارگان دادگستری، ارگان تجارت و سرمایه داری و امثال اینها. چه مانعی دارد که بر هر کدام از اینها یک روح حاکم باشد و تضادهایی هم که در درون جامعه پیدا میشود از همین جهت است که نهادها با یکدیگر به تنازع برمیخیزند، در صورتی که در بدن یک موجود زنده نهادها با همدیگر در تلائم هستند نه در تنازع، یعنی اینطور نیست که قلب با کبد در حال جنگ باشد یا دستگاه تنفس با دستگاه هاضمه در حال جنگ باشد یا دستگاه گردش خون با دستگاه اعصاب؛ نه، چون حیات واحد حکمفرماست همه تابع یک حیات هستند. ولی در مورد جامعه مانعی ندارد که کسی ادعا کند که هر نهادش دارای یک روح بالخصوص است و مجموع یک جامعه یعنی یک حقیقت مرکبِ دارای چند روح. این خودش یک فرضیه است، قابل رد هم نیست، خیلی هم فرضیه قرص و محکمی است.

2. هر تمدنی دارای یک روح مخصوص است

نظریه دیگر در مقابل آن نظریه تک ماهیتی- که این هم خیلی جالب توجه است- این است: چه ضرورتی دارد که ما تمام جامعههای بشری را دارای ماهیت واحد بدانیم و بگوییم «جامعه بشری»؟ فرض کنیم قبول کردیم که جامعه دارای یک حیات است نه چند حیات؛ چه ضرورتی دارد که تمام بشر را یک جامعه حساب کنیم و برای همه هم یک جور حکم صادر کنیم؟ نه، جامعه بشری دارای تمدنهای متعدد است. این تمدنها گاهی در عرض یکدیگر بودهاند. مثلًا در آنِ واحد تمدن یونان بود، تمدن ایران هم بود، تمدن مصر هم بود و هیچکدام هم بر دیگری حاکم نبود. و گاهی در طول تاریخ بودهاند. تمدنی میآید و میمیرد، بعد تمدن دیگری به جای آن میآید. تمدن یونان میرود تمدن روم جانشین آن میشود. تمدن روم میرود تمدن اسلام جای آن را میگیرد.

بعد تمدن جدید میآید جای آنها را میگیرد. حال چه مانعی دارد که بگوییم هر تمدنی دارای یک روح مخصوص است؟ در جامعه شناسی این مطلب مطرح شده و لهذا میآیند میان تمدنها فرق قائل میشوند، میگویند مثلًا روح تمدن اسلامی چه روحی است؟ ممکن است یک تمدن روحش روح مذهبی باشد، یعنی در میان این نهادهای مختلف، آن که حاکم بر همه است و به منزله روح است، مذهب است و باقی دیگر به منزله عضو و تابع. فلسفه دارد ولی فلسفهاش تابع مذهب است.

طب دارد، طبش هم روح مذهب بر آن حکمفرماست. فیزیک دارد، بر فیزیکش روح مذهب حاکم

نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 15  صفحه : 401
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست