responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 15  صفحه : 40

گرفتهاند. پس این است که [میگویند تاریخ] حرکت دوری دارد.

اینها معتقدند که جامعهها هم همین جور است؛ یعنی ترقیها و انحطاطها نیز همیشه یک حرکت دوری را طی میکند، از یک مبدئی شروع میکند، جبراً یک قوس صعودی را طی میکند و بعد جبراً مسیر انحطاط را میپیماید، پس حرکت تاریخ یک حرکت دوری است. منتها حداکثر این است که آنهایی که اندکی دقیقتر هستند میگویند درست به آن نقطه اول نمیرسد، بلکه چون از تجربیات گذشته تا حدی استفاده میشود میرسد به آن نقطه اول ولی در سطحی بالاتر و لذا میگویند حرکت تاریخ حرکتی حلزونی است، یعنی دور میزند میآید به مقابل نقطه اول نه به عین نقطه اول و دومرتبه دور میزند و همینطور؛ ولی به هرحال حرکت، مستقیم نیست، برگشت دارد؛ همیشه تاریخ برگشت دارد. مؤلف، آن نظریه را میخواسته بگوید ولی خیلی مجمل و مندمج گفته و در ذیل نظریه دین هم گفته، با اینکه ربطی به نظریه دین ندارد.

توجیه تاریخ بر اساس دین

و اما نظریه دین. نمیدانم اینها تعمد داشتهاند که این را اینطور بگویند یا اصلًا طرز تفکر فرنگیها همینطور است. توجیه تاریخ براساس دین (به قول اینها) به این معنی غلط است که ما مشیت الهی را که مبدأ همه جریانات و نظامات عالم است به عنوان یک علت خاص در نظر بگیریم، بگوییم اینها نه، آن. این که معنی ندارد. ما باید ببینیم که اگر جهان بینی ما جهان بینی الهی شد آنگاه مجموع نظام عالم در جهان بینی الهی چه شکلی پیدا میکند؟ بنا بر نظریه الهی قهراً تاریخ خودش غایت و هدف دارد؛ همینطور که طبیعت هدف دارد، تاریخ هدف دارد، یعنی تاریخ به سوی تکامل و کمال بشری پیش میرود و تاریخ معنی و هدف دارد. این هدفداری را [به یک شکل غلط بیان میکنند] همینطور که در طبیعت نیز اغلب این فرنگیها وقتی که میخواهند مسئله دلیل نظم را ذکر کنند در همین شکل غلط ذکر میکنند. دلیل نظم را به گونهای بیان میکنند که گویی خدا مثل یک صانع بشری است که دستی از بیرون میآید این مادهها را پس و پیش میکند مثل یک کوزهگر یا خیاط، در صورتی که معنایش این نیست. معنایش این است که در نظام عالم، در خود طبیعت، توجه به هدف و توجه به نظام هست که آن هم خودش یک حسابی دارد چون به اصطلاح مسخّر است، طبیعت «به خود واگذاشته» نیست، طبیعت «تسخیرشده» است، و طبیعتِ تسخیرشده یعنی طبیعتی که طبیعت است که دارد کار میکند ولی تحت تسخیر یک نیروی دیگر، مثل آنجا که فردی با اراده خودش دارد کار میکند ولی این فرد آنچنان مجذوب یک فرد دیگر است که همیشه توجهش به اوست و براساس آنچه که او را مدل قرار داده کارش را انتخاب میکند.

این، معنی غایت داشتن طبیعت است. طبیعت وقتی که غایت داشته باشد، یعنی مستشعرانه کار

نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 15  صفحه : 40
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست