responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 15  صفحه : 386

- والّا با اختلاف جهت را که همه میگویند.

استاد: حالا همه هم بگویند ولی این مسئله مطرح نیست. [وحدت] جهت را نمیتوانیم به گردنشان بگذاریم، یعنی نمیخواهند بگویند که یک شیء که اثر شیء دیگری است از همان [جهت] که اثر است مؤثر در آن هم هست. مسلم آنها چنین حرفی را نزدهاند.

راه دیگر تعدیل

اینها میگویند که از یک راه دیگر هم ما میتوانیم تعدیلی به این تز وارد کنیم. ولی به نظر ما آن راه، راه مستقلی نیست، یعنی آن راه اگر بخواهد مبنا و پایهای داشته باشد به همین راه منتهی میشود.

آن راه این است که اگر یادتان باشد در چند صفحه پیش خواندیم که دیالکتیک فلسفه قدرت است، فلسفه عمل است. گفتیم که هر فلسفهای، هر جهان بینیای از نظر اینکه به انسان قدرت بدهد یعنی نفس همان جهان بینی الهام بخش قدرت به انسان و مشوّق انسان به کار و عمل باشد و به روح انسان نیرو بدهد یا برعکس نیرو را از انسان بگیرد، متفاوت است. گفتیم که همین فلسفه هر مقدار جبرگرا باشد فلسفه ضعف است برای اینکه فکر جبری وقتی که از انسان نفی هر گونه تأثیر و نفی هر گونه اختیار میکند، خود همین فکرِ اینکه من اختیار ندارم، من تأثیر ندارم، انسان را بیتأثیر میکند؛ یعنی خود این فکر انسان را به همان حالت خودش درمیآورد. آدمی که در مقابل یک پهلوان قرار میگیرد و از اوّلی که در مقابل او قرار میگیرد تمام فکرش این است که من کجا و او کجا، من قدرت ندارم که در برابر [او مقاومت کنم،] او همان مقدار قدرتی هم که دارد از دست میدهد. حضرت امیر فرمود من با هر کسی که در جنگ برابر شدم او خودش به من کمک کرد.

علتش این بود: وقتی [حریف] مواجه میشد، تا میگفتند علی است خودش را میباخت، یعنی آن مقدار نیرویی هم که داشت از دست میداد، چون این فکر برایش پیدا میشد که کار ما تمام شد.

همینکه این فکر پیدا میشد که کار ما تمام شد، همان، کارش را هم تمام میکرد. ولی اگر این فکر در او برعکس میبود که خیر، من میتوانم، من قدرت دارم، این خودش به او قدرت میداد.

اینها گفتند منطق دیالکتیک فلسفه قدرت است، چرا؟ از این راه وارد شدند، گفتند چون فلسفه اضداد است، فلسفه مبارزه است، فلسفهای است که نشان میدهد که هر چیزی از راه تضاد و از راه کشمکشها به وجود میآید. جنگ، خالق همه چیز است، تضاد مادر همه چیز است. پس وقتی تضاد مادر همه چیز است یعنی مبارزه مادر همه چیز است. پس مبارزه اصل است. وقتی که انسان جهان را به این صورت شناخت که همه چیز مولود تضاد و مولود مبارزه است، قهراً این امر این فکر را در او به وجود میآورد که پس من هم اگر بخواهم به هدفهای خودم برسم یگانه راه تضاد و

نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 15  صفحه : 386
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست