responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 15  صفحه : 387

مبارزه است، پس باید مبارزه کرد. این است که اینها از این راه گفتند که این فلسفه فلسفه قدرت است. پس این هم یک راه دیگری است که قهراً تعدیل میکند، چون تا حد زیادی به انسان اصالت میدهد، یعنی حالت دست بستگی [نیست که] همانطور که جبر به اصطلاح الهی میگوید ما صبر کنیم، در خانه بنشینیم ببینیم قضا و قدر الهی چه برایمان پیش میآورد، او هم اینطور [بگوید که] مسئله تابع تکامل ابزار تولید است. تکامل ابزار تولید اگر بشود همه حوادث پیش میآید، نشود هیچ کاری فایده ندارد. تکامل ابزار تولید هم در اختیار من نیست، جبری است، خودبه خود است، باید صورت بگیرد. بدیهی است که این شخص، دیگر کاری نمیکند. ولی انسان وقتی فهمید که نه، خود مبارزه هم نقشی دارد، قهراً [فعال] میشود.

اما همانطور که گفتیم، این راه هم به آن راه منتهی میشود. باید قبلًا این فکر برای انسان پیدا شده باشد که ابزار تولید که زیربناست و انسان و فکر انسان که روبناست، روبنا میتواند اثری روی زیربنا بگذارد، یعنی من چون یک موجود بااراده با فکر هستم میتوانم بروم همان تکامل تاریخ را تسریع کنم یا بروم خود ابزار تولید را تقویت کنم، مثل اینکه بروم گاز موتور را بیشتر کنم؛ یا بگوید چون تا ابزار تولید تکامل پیدا نکرده سوسیالیزم اساساً تخیل محض است پس از این راه وارد میشوم. پس این انسان است که روی آن اثر میگذارد. یا نه، ابزار تولید در حد خودش تکامل پیدا کرده (آن که از هگل در یک جا نقل کردیم)، میان طبقات هم تضاد پیدا شده، ولی این تضاد تمایز ندارد. یعنی چه تمایز ندارد؟ یعنی مُبان و روشن نیست، در افکار مشخص نشده؛ یعنی الآن جامعه تقسیم شده به طبقه برخوردار و طبقه محروم، به طبقه استثمارگر و طبقه استثمارشده، ولی استثمارشده در حالی که استثمار شده است خودش توجه ندارد که استثمار شده است، یعنی به قول اینها خیال میکند اگر در این کارخانه کار میکند و روزی مثلًا به پول ایران به او سی تومان میدهند این حداکثر ارزش کار اوست، نیروی کار او بیشتر از این ارزش ندارد و اگر این کارخانه میلیونها تومان درآمد دارد این به اصطلاح سود اضافی همه مال کارخانه است، مال سرمایه است، به او مربوط نیست. ولی وقتی که ما به او فهماندیم که نه، اتفاقاً سرمایه نمیتواند تولید سود کند و هرچه سود هست مال کار است (همین تزی که مارکس دارد که البته تز غلطی هم هست)، سرمایه قدرت ندارد که سود اضافی به وجود بیاورد، سود اضافی فقط و فقط مال کار است، بنابراین هرچه سرمایهدار سود میبرد مال توست، آن وقت است که ما فکر او را بالا بردهایم. فکر او را که بالا بردیم او میتواند روی تاریخ اثر بگذارد. پس این فلسفه قدرت هم در نهایت امر باید برگردد به آن فلسفه (یعنی مبنای فلسفیاش آن است) که ما قائل شویم که روبنا به حکم اصل تأثیر متقابل میتواند روی زیربنا اثر بگذارد. این یک مطلب.

نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 15  صفحه : 387
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست