صلى الله عليه و آله وسلم فرمود من مات فقد قيامت قيامته و آن جريان قلم بر
لوح تا بموت شخص منتهى ميگردد . و چون ديده بجناب او دوختى و از اسباب ظاهرى
بريدى و به او پيوستى و از آن قرابه كام جانت را سيراب كرده اى كه همه را صادر
از او ديدى و با نور معرفت بحقيقت لامؤثر فى الوجود الا الله رسيدى در خوشى و
آسودگى بسر ميبرى و از هم و غم دنيا رهايى مى يابى كه هر چه آن خسرو كند شيرين
بود . آرى در مقام قل كل من عند الله هر دشوارى آسان ميشود .
اين سببها بر نظرها پرده ها است *** كه نه هر ديدار صنعش را سزا است
ديده اى بايد سبب سوراخ كن *** تا حجب را بر كند از بيخ و بن
تا مسبب بينداندر لامكان *** هرزه بيند جهد و اسباب دكان
و چون در اين مقام هنوز با خويش است كه از خوشى و استراحت
دم ميزند بمقام دهشت نرسيده است چنانكه در فص بعد بيان ميشود .
در نسخه ها بعضى ثم لم تدهش است و بعضى ثم تدهش ومال هر دو يكى است كه
اولى ميگويد هنوز بمقام دهشت نرسيده اى , و دومى ميگويد بعد از اين مقام به
دهشت ميرسى . و در بعضى از نسخه ها بجاى قراب فرات است و فرات ماء عذاب
است يعنى آب شيرين و گوارا .