نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 423
سرتا
پا چشم است يعنى كسى كه تمام اوقات و تمام فكرش متوجّه مراقبت و ديدهبانى است. و
اين داراى لطف و ظرافت است. صاحب كتاب «وقاية الأذهان» در ادامه مىفرمايد: برفرض
كه مشهور بتوانند كلام خود را در مورد مجاز مفرد توجيه كنند ولى در مورد مجاز مركّب
نمىتوانند توجيه كنند: توضيح اينكه: مجاز بر سه قسم است:
1- مجاز در مفرد: مثل استعمال «اسد» در «رجل
شجاع». 2- مجاز در اسناد: و آن در جايى است كه در كلمات، مجازيتى به كار برده نشده است ولى
در اسناد بين اين كلمات، مجازيت بكار برده شده است، مثل:
أنبت الربيع البقلَ. در اينجا در كلمه «أنبت» و «الرّبيع»
مجازيت نيست ولى اسناد «أنبت» به «الربيع» مجاز است زيرا مسند اليه حقيقى در مورد
إنبات، خداوند است و إنبات، از ربيع- بما هو ربيع- صادر نمىشود. پس در اينجا فعلى
كه مربوط به خداوند است به ربيع اسناد داده شده است.
3- مجاز مركّب: يعنى جملهاى گفته شود و از آن جمله يك معناى مجازى اراده شود، مثل
اينكه انسان به كسى كه در كارى ترديد دارد بگويد: «أراكَ تُقَدِّمُ رِجْلًا و
تُؤخِّرُ اخرى»، يعنى مىبينم يك قدم جلو مىگذارى و يك قدم عقب مىگذارى. اين
جمله، مجازاً در تحيّر و ترديد استعمال مىشود. در اينجا از مشهور سؤال مىكنيم:
شما كه مىگوييد: جمله «أراكَ تُقَدِّمُ رجلًا و تُؤخِّرُ اخرى» در معناى مجازى
استعمال مىشود، اين استعمال چگونه است؟ بدون شك، اين جمله، وضع جداگانهاى ندارد
بلكه كلمات آن بهطور مستقل وضع شدهاند. آيا «أراك» و «تُقَدِّمُ» و «رِجل» و
«تُؤَخِّرُ» در غير معناى موضوع له خود استعمال شدهاند؟
شما
(مشهور) چگونه مجاز مركّب را توجيه مىكنيد؟ مگر اين مركب معناى حقيقى دارد؟ آنهم
با توجّه به اينكه نمىگويد: «أراكَ مثلَ رَجُلٍ تُقَدِّمُ رِجْلًا و تُؤخِّرُ
اخرى»، بلكه مىگويد خودت چنين كارى را انجام مىدهى در حالى كه معناى حقيقى
نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 423