نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 422
مراد،
سؤال از خود قريه باشد- با آن بيانى كه كرديم- نه آنچه مشهور مىگويند. صاحب كتاب
«وقاية الأذهان» سپس به شعرى از فرزدق در مورد امام سجّاد عليه السلام استناد كرده
مىگويد: فرزدق در حضور هشام بن عبد الملك به معرفى امام سجّاد عليه السلام
پرداخته و آن حضرت را اينگونه معرفى مىكند:
هذا
الّذي تَعْرِفُ البطحاءُ وَطْأَتَهُ
و البيتُ يَعْرِفُهُ و الحِلُّ و الحَرَمُ
فرزدق
مىخواهد بگويد: اين بزرگوار، شخص عادى نيست بلكه او كسى است كه زمين مكّه قدمهاى
او را مىشناسد، خانه كعبه و حِلّ و حرم او را مىشناسند. و اگر بخواهيم بنا بر
مبناى مشهور معنا كنيم لطافت خود را از دست مىدهد زيرا بنا بر مبناى مشهور مراد
از «بطحاء» عبارت از «أهل بطحاء» و مراد از «البيت» عبارت از «صاحب البيت» يا
«كسانى كه در بيت هستند» مىباشد. اين چه ظرافتى دارد كه «أهل بطحاء» كسى را
بشناسد؟ يا «كسانى كه در مسجدند» كسى را بشناسند؟ و يا «صاحب البيت» كسى را
بشناسند؟ «صاحب البيت» كه خداوند است همه را مىشناسد.
لطف
اين شعر در اين است كه گفته شود اين شخص آنقدر شناخته شده است كه حتى بيت- كه
جماد است- نيز او را مىشناسد. اگر ما مجاز را اينگونه معنا كنيم با فلسفه وجودى
مجاز سازگار است ولى اگر مجاز را استعمال در غير ماوضعله- كه مشهور مىگويند-
بدانيم، استعمالات مجازى لطافت و ظرافت خود را از دست مىدهند. وقتى «عين» را در
«ديدهبان» استعمال مىكنيم، مشهور مىگويند: در اينجا لفظ موضوع براى جزء را، در
كلّ استعمال كردهايم و «عين» به معناى «انسان» است. در حالى كه اين هيچ لطفى
ندارد. فقط مصحّح استعمال آن جزئيت و كلّيت است و لطفى در اين استعمال نيست. ولى
اگر لفظ «عين» را در معناى حقيقى خودش استعمال كنيم و ادّعا كنيم آن معناى حقيقى
بر اين معناى مجازى منطبق است و يا ادّعاى عينيّت بين اين دو بنماييم، «عين» به
معناى كسى مىشود كه
نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 422