نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 424
آن
واقعيت ندارد زيرا اين شخص در خارج چنين كارى را انجام نمىدهد. ولى روى بيان صاحب
كتاب «وقاية الأذهان»، گفته مىشود: جمله فوق به اراده استعماليه در همان معناى مطابقى
خود به كار برده شده است ولى اراده جدّى، عبارت از تحيّر و تردّد است و به تعبير
ديگر: ادّعا مىكنيم تحيّر و تردّد يكى از مصاديق «تَقَدُّم رِجل و تَأَخُّر رِجل
ديگر» است. از بيانات گذشته معلوم مىگردد كه بنا بر حرف مشهور، همان گونه كه مجاز
مركّب توجيهى ندارد، مجاز در اسناد هم توجيه ندارد.
[1]
فرق
بين كلام صاحب «وقاية الأذهان» و كلام سكّاكى
فرق
ميان كلام ايشان و كلام سكّاكى در سه جهت است:
1- كلام سكّاكى فقط در مورد استعاره است ولى كلام ايشان در رابطه با
تمام مجازات است. 2-
كلام سكّاكى نياز به توجيه داشت- اگرچه توجيه برخلاف ظاهر بود [2]- ولى كلام ايشان به توجيه نياز ندارد،
زيرا ايشان مسأله كلّيت و فرديّت را مطرح نكرد تا به توجيه نياز داشته باشد، بلكه
فرمود: لفظ در معناى حقيقى خودش استعمال شده و اراده استعمالى به همان معناى حقيقى
تعلّق گرفته ولى اراده جدّى به معناى مجازى تعلّق
[2]- يادآورى: ظاهر كلام سكّاكى اين بود كه
«اسد»- كه براى كلّى حيوان مفترس وضع شده است- در يك رجل شجاع خاص استعمال مىشود.
و ما گفتيم: اگر اسد براى كلّى حيوان مفترس وضع شده باشد و بخواهيم آن را در اسد
خاص استعمال كنيم، اين استعمال، استعمال در غير ماوضعله است چه رسد كه بخواهيم
اسد كلّى را در رجل شجاع خاص- كه فرد براى عنوان و ماهيت ديگر است- به كار ببريم.
بههمينجهت ناچار شديم كلام ايشان را توجيه كرده و بگوييم: اسد در معناى كلّى خود
استعمال شده ولى ادّعا كردهايم كه رجل شجاع خاص يكى از افراد حقيقى اسد است. در
باب أعلام شخصيّه نيز گفتيم: مسأله «فرديّت ادّعايى» صحيح نيست، زيرا أعلام شخصيّه
براى معناى كلّى وضع نشدهاند تا بتوان براى آنها فرد ادّعايى درست كرد. بنابراين
ناچاريم كلام سكّاكى را توجيه كرده و بهجاى «فرديت ادّعايى» عنوان «عينيت
ادّعايى» را قرار دهيم.
نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 424