نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 395
تمايز
آنها مىشود اين است كه اشاره لفظى با لفظ و اشاره عملى با عمل تحقّق پيدا مىكند
هرچند غالباً اين دو همراه يكديگرند. حال براى تعيين موضوع له «هذا» بايد ابتدا
تحليلى در رابطه با اشاره عملى
داشته باشيم تا ببينيم آيا مفاد و مدلول حركت دست يا سر در اشاره عملى چيست؟
البته
حركت دست يا سر را واضع وضع نكرده است بلكه وضع آن بهصورت طبيعى است يعنى خود طبع
انسان و طبيعى انسان، اين را بهعنوان عامل در راه رسيدن به هدفِ اشاره قرار داده
است. آيا مفاد حركت دست چيست؟ آيا حركت دست به معناى «مفرد مذكّر» است يا به معناى
«اشاره» است؟ همان گونه كه گفتيم: اشاره، يك معناى نسبى و يك معناى حرفى است، يعنى
واقعيتى است كه مضاف به دو طرف است، يكى «مشير» و ديگرى «مشاراليه». و هركدام از
اين دو تحقّق نداشته باشد، اشاره محقّق نمىشود. ولى بعد از آنكه اين دو تحقّق
پيدا كرد و حركت دست واقع شد، اين حركت دست، ارتباط بين مُشير و مشاراليه را درست
مىكند يعنى واقعيت و حقيقت اشاره به اين «حركت دست به طرف مشاراليه» تحقّق پيدا
مىكند. بهگونهاى كه قبل از «حركت دست» اين اشاره تحقّق پيدا نكرده است. مثل
آنچه در معانى حرفى گفتيم كه تا وقتى «زيد» وارد مدرسه نشده و مدرسه به عنوان ظرف
براى زيد قرار نگرفته، واقعيتِ معناى حرفىِ «في» تحقّق پيدا نمىكند. «حركت دست»
در اشاره عملى، همانند «في» در مورد ظرفيت است.
بهعبارت
ديگر: در آنجا «زيد» و «دار» و «ظرفيت»- كه كلمه في برآن دلالت مىكرد- در كار بود
و در اينجا «مُشير» و «مُشارإليه» و «حركت دست به طرف مشاراليه» در كار است و اين
«حركت دست بهطرف مشاراليه» عملى است كه بر «اشاره» دلالت مىكند. آيا در اشاره
عملى، مىتوانيم تصويرى غير از اين داشته باشيم؟
واقعيتِ
اشاره عملى، همين چيزى است كه گفتيم. در اشاره لفظى نيز وقتى كلمه «هذا» را بهجاى «حركت دست» مورد استفاده قرار
مىدهيم، مطلب، دگرگون نمىشود بلكه مفاد كلمه «هذا» همان چيزى است كه مفاد
نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 395