نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 282
هم
در اعلام شخصيّه و هم در اسماء اجناس امكان دارد. مثلًا وقتى واضع مىخواهد لفظ زيد را براى موجود خارجى وضع كند، از نظر
لفظى خصوصيات زير را مراعات مىكند: 1- ماده «ز، ى، د». 2- ترتيب بين حروف، به
گونهاى كه «ز» حرف اوّل، «ى» حرف دوّم و «د» حرف سوم باشد. 3- حركات و سكنات، كه
در اينجا، «ز» مفتوح، «ى» ساكن و «د» به اختلاف عوامل تغيير مىكند. هريك از امور
سهگانه فوق، اگر اندكى تغيير كند غير از چيزى خواهد بود كه واضع وضع كرده است. در
مورد اسماء اجناس- مثل رجل- نيز بههمينصورت است. بنابراين، مراد از وضع شخصى، وضعى است كه در آن، براى تمام خصوصياتِ لفظ- يعنى خصوصيات
مربوط به مادّه و هيئت- حساب باز شده است،
مثلًا اگر بهجاى فتحه «ر» در رجل، آن را مكسور يا مضموم كنيم و يا ترتيب حروف آن
را به هم بزنيم، لفظِ به دست آمده، لفظِ موضوع براى معناى مذكور نخواهد بود. سؤال: اگر گفته شود: «زيدٌ لفظٌ»، و مراد
«شخص زيد» ى باشد كه متكلّم به آن تكلّم كرده است، آيا بين «شخص» در مثال فوق با
«شخص» در وضع شخصى تفاوتى وجود دارد؟ جواب: بلى، بين اين دو، تفاوت وجود دارد زيرا «شخص» در مثال «زيدٌ لفظ»
«شخص زيد» ى است كه واضع به آن تكلّم كرده است، يعنى واضع همان لفظ زيد را كه به
آن تكلّم كرده، موضوع قرار مىدهد ولى آنچه كه واضع در باب «وضع شخصى» وضع مىكند،
عبارت از «طبيعى زيد» است خواه زيدى باشد كه او مىگويد، يا زيدى كه شخص ديگرى
مىگويد. ولى با وجود اينكه طبيعى لفظ زيد را موضوع قرار مىدهد، از لحاظ مادّه و
هيئت و خصوصيات، آن را محدود مىكند. يعنى كلمه «زيد»- با اين خصوصيات و شرايط-
براى «موجود خارجى» وضع شده است. و وضع در اينجا، بدون
نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 282