نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 217
2-
نظريه بعض الأعاظم رحمه الله
آيتاللَّه
خويى «دام ظلّه» نظريه زير را از بعض الأعاظم رحمه الله نقل كرده است: وضع عبارت
از ملازمه واقعيهاى بين لفظ و معناست كه اين ملازمه توسط واضع تحقّق پيدا مىكند.
بعض الأعاظم رحمه الله در توضيح تعريف خود مىفرمايد: آوردن قيد «واقعيه» منشأ اين
نشود كه كسى بگويد: حال كه كلمه «واقعيه» بكار برده شده بايد ملازمه فوق تحت يكى
از عناوين «جوهر» يا «عرض» باشد. منظور از قيد «واقعيه» كه در تعريف آورده شده
هيچيك از اقسام پنجگانه جوهر و اقسام نهگانه عرض نيست. مقولات خمسه جواهر
عبارتند از: عقل، نفس، صورت، ماده و جسم. و ملازمه بين لفظ و معنا داخل در هيچيك
از اين عناوين نيست. مقولات نهگانه عرضيه هم در يك جهت مشتركند كه اگر بخواهند در
خارج، تحقّق پيدا كنند بايد در ضمن موضوع- يعنى جوهر- تحقّق پيدا كنند. درحالىكه
ملازمه بين لفظ و معنا نياز به موضوع و جوهر ندارد. زيرا دو طرف اين ملازمه، دو
طبيعت است. طبيعى لفظ، ملازم با طبيعى معناست، خواه اين دو طبيعت در خارج وجود
پيدا كنند يا وجود پيدا نكنند. و خواه اين لفظ در اين معنا استعمال شود يا نشود،
فرق نمىكند. ملازمه بين لفظ و معنا در اثر وضع تحقّق پيدا كرده است و اگر تا
قيامت هم اين لفظ در اين معنا استعمال نشود، ملازمه باقى است. بنابراين، ملازمه
بين لفظ و معنا نياز به موضوع ندارد. ملازمه يك واقعيت است و خواه كسى لفظ را
ايجاد كند يا ايجاد نكند، فرقى در اين ملازمه نمىكند. سپس مىفرمايد: مطرح كردن
اين سخن كه «تمام واقعيات بايد تحت جوهر و عرض باشند» صحيح نيست، زيرا واقعيت
داراى معناى اعمى است. واقعياتى وجود دارند كه ربطى به مسائل جوهر و عرض ندارند.
در باب ملازمات، نوعاً اينطور است، مثلًا ملازمهاى كه
نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 217