نام کتاب : تفسيراحسنالحديث نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 226
166- وَ ما أَصابَکُمْ یَوْمَ
الْتَقَی الْجَمْعانِ فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَ لِیَعْلَمَ الْمُؤْمِنِینَ [1]
این اذن در مرحله دوم و در اثر خطای آنها بوده نظیر ثُمَّ انْصَرَفُوا
صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ توبه/ 127 ولی باز چند فایده داشت یکی اینکه:
خدا بدان وسیله مؤمنان و اهل استقامت را آشکار نموده و شناساند، «لیعلم» به
معنی آشکار کردن است. 167- وَ لِیَعْلَمَ الَّذِینَ نافَقُوا وَ قِیلَ
لَهُمْ تَعالَوْا قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا فائده دوم:
شناساندن منافقان بود، نقل است وقتی که عبد اللَّه بن ابی با سیصد نفر از
اثنای راه به مدینه باز گشت عبد اللَّه بن عمر و انصاری بآنها گفت: بیائید
در راه خدا جهاد کنید و از خدا بترسید و پیامبرتان را تنها نگذارید، یا لا
اقل از حرم و وطن خود دفاع کنید که دشمن در کنار شهر شما اردو زده است،
گفتند لَوْ نَعْلَمُ قِتالًا لَاتَّبَعْناکُمْ: این عمل خودکشی و رفتن به
قتلگاه است، گویا منظورشان آن بود که این بیرون شدن را جنگ رفتن نمیدانیم
بلکه خودکشی است، گویند: عبد اللَّه بن ابی گفت: او (رسول خدا) رأی مرا که
عقیده داشتم در مدینه بمانم نپذیرفت و رأی بچهها را پسندید. ناگفته
نماند: این جریان پیش از وقوع جنگ بود حال آنکه: آیه شریفه شناخته شدن
منافقان را از نتائج شکست میداند، بنظر میآید: منظور از وَ لِیَعْلَمَ
الَّذِینَ نافَقُوا آنها هستند که در میان مسلمانان بودند و مراد از وَ
قِیلَ لَهُمْ تَعالَوْا عبد اللَّه و یاران او میباشند که به مدینه
برگشتند و یا در آیات، همه واقعه یک چیز حساب شده که قبل از وقوع، شکست را
نیز شامل است.[1]«و لیعلم» عطف است به محذوفی، تقدیر آن تقریبا چنین است: لیعلمکم ربط
الاسباب و لیعلم المؤمنین تا خدا ربط علل و اسباب به شما یاد دهد و بدانید
که عصیان و خالی گذاشتن سنگر سبب شکست است این کار خواه از مؤمن باشد یا از
کافر.
نام کتاب : تفسيراحسنالحديث نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 226