مسأله 50 قبرستانهاى مسلمانها اگر در مسير خيابان قرار گيرد چنانچه زمين آن قبرستان ملك كسى بوده باشد حكم آن، حكم املاك شخصى است كه قبلاً گفته شد و اگر وقف كرده باشند، حكم آن نيز گفته شد و اين در صورتى است كه عبور و مرور از آن زمينها موجب هتك و بىحرمتى به مردههاى مسلمانان نشود و اگر راه قرار دادن و عبور از آنها موجب هتك بوده باشد عبور از آنها جايز نيست.
و اگر نه ملك كسى بوده و نه وقف مىباشد، زمين باير و بدون مالك بوده قبرستان شده است، در صورتى كه هتك مردهها نشود، تصرف در آنها جايز است.
و از اينجا حكم مصالح باقيمانده از آنها بعد از خرابى معلوم مىگردد كه در فرض اوّل تصرف در آنها و خريد و فروش آنها بدون اجازۀ مالك جايز نيست و در صورت دوم تصرف در آنها احتياج به اجازۀ متولى وقف دارد و پول آنچه فروخته شود، بايد مصرف نزديكترين قبرستان بشود و در فرض سوم بدون احتياج به اجازۀ كسى تصرف در آنها جايز است. .
مسائل [مستحدثۀ]نماز و روزه
مسأله 51 اگر شخص روزهدارى در ماه رمضان بعد از غروب و بعد از افطار كردن در محل خود با هواپيما به طرف مغرب و به محلى كه در آنجا آفتاب هنوز غروب نكرده، مسافرت مىكند، پس از وصول به آن محل آيا لازم و واجب است كه تا غروب آفتاب امساك كند؟ ظاهر اين است كه واجب نباشد چون اين شخص طبق آيۀ مباركۀ( وَ أتِمُّوا الصِّيٰامَ إلىَ اللَّيلِ) روزهاى را گرفته و تا غروب رسانده است و مقتضى ندارد كه در آن محل امساك كند.
مسأله 52 اگر شخص مكلف نماز صبح را در محل خود بجا آورد و سپس به طرف مغرب و به محلى كه هنوز صبح طلوع نكرده است، مسافرت كند و يا نماز ظهر و عصر را خوانده و بعداً به طرفى كه هنوز در آنجا ظهر نشده مسافرت مىكند و يا نماز مغرب را خوانده و بعداً به محلى كه هنوز آفتاب در آنجا غروب نكرده مسافرت مىكند، آيا لازم و واجب است كه در تمام اين موارد نمازهاى خود را اعاده كند؟ دو وجه دارد و احتياط واجب آن است كه نمازهاى خوانده شده را دوباره بخواند.
مسأله 53 اگر شخصى وقت نماز در شهر و محل خودش گذشته باشد به اين كه آفتاب طلوع كرده و او نماز صبح را نخوانده و يا آفتاب غروب كرده و او نماز ظهر و عصر را نخوانده و سپس با هواپيما به محلى مسافرت مىكند كه در آنجا آفتاب طلوع نكرده و يا غروب نكرده، آيا لازم است بر او نمازهايى كه از او فوت شده، به طور اداء يا قضاء يا به قصد ما في الذمّة بجا آورد؟ در اينجا چند وجه دارد و احتياط آن است كه نمازها را به قصد ما في الذمّة اعم از